مزاح الدین
پدر شوخی‌های خرکی و پشت وانتی... تاریخ آدم‌هایی رو توی دل و روده، و گاهی بیرون از روده‌ی خودش جای د
پدر شوخی های خرکی و پشت وانتی..... خلاصه اوضاعی بوده. اما خب امروزه بعد از هزار سال، می‌دونیم که دست بالای دست بسیاره. ‌یه روزی این دن بیلزریانِ زمان. تصمیم می‌گیره با کمک‌یه جادوگر‌یه نفر رو سوژه کنه. به جادوگره می‌گه ببین. تا اون آقا دست برد نون برداره، کاری کن نون عین عمو قناد بپره بالا و پایین و خلاصه نتونه نون رو برداره و ما هم بخندیم... از بد ماجرا اون آقا کسی نیست جز امام هادی علیه السلام. چشمتون روز بد نبینه. جادوگر بدبخت خواست بگه من جادوگرم و قوی. متوکل خواست بگه من پدرِ شوخی‌خرکیِ نُوین هستم و دوتا بلیط سینمای مجانی گیرش بیاد. اما همون موقع که نون پردید بالا، شیری که روی بالشت متوکل گلدوزی شده بود زنده شد و یارو جادوگره رو خورد. اهل مجلس که ریش و پشمشون به خاطر اختراع نشدن ماشین اصلاح هنوز شبیه شیوخ مکه بود، بالفور شببه روبرتو کارلوس شدن. انگار که همه رو با هم بردن شیمی درمانی. دیگه هرچی هم گفتن: بخشش، لازم نیست بدیدش شیر بخوره فایده نداشت. فکر کنم این بدبخت دیگه تا آخر عمر بالشت زیر سرش نذاشته باشه. اصلاً بالشت می‌دیده جیغ میزده و می‌رفته تو قفس شیر... خلاصه که از تاریخ درس بگیرید. توی تاریخ خفن‌تر از من و شما و بیلزریان زیاد بوده. ولی اونا هم جرأت نداشتن با امام علی النقی علیه السلام شوخی کنن. مراقب جوک‌هایی که برای هم می‌فرستیم باشیم. پایان 🔸ابراهیم کاظمی‌مقدم🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin