عصر پنجشنبه خود را چه گونه گذراندید؟ مطرب سیَّار بدون نیاز به سیم سیّار قسمت دوم ... از بس که صدا بلند بود متوجه نمی‌شد صدایش می‌کنم. پانتومیمی در حد یک پاکت ۲ امتیازی اجرا کردم تا بالاخره متوجه حضورم شد. گفتم: «آقا اینجا ناسلامتی زندگی می‌کنیم، مسکونیه‌ها! داری آستانه تحمل مارو محک می‌زنی یا اصل و تقلبی بودن پنجره‌های دوجه داره‌ی خونه‌‌ رو!؟ و او در جواب گفت: « پنجرتون رو ندیدم، از کجا باید می‌دونستم زیر پنجره شماست؟» که خب اینجا من حق را به او دادم و انگشت اتهامم را به طرف آموزش و پرورش چرخاندم چون که اگر به جای شیر، در مدرسه آب هویج به بچه‌ها می‌دادند، آقای مطرب سیّار وقتی وارد سایتی با ۱۲ آپارتمانِ ۴ طبقه می‌شد، دیگر ممکن نبود پنجره‌های طبقات هم‌کف را نبیند. آقای مطرب سیّار گفت :«امدم یکم مردم‌ رو شاد کنم نمی‌دونستم شما از شادی بدتون می‌اد!». آنطور که جدول پخش و باز پخش برنامه‌های طنز تلویزیونی دست من هست، دست «آقای جبلی» هم نیست، بعد به من می‌گوید ضد شادی.! عجبا خون خونم را میل می‌کرد، شیطان آماده رفتن در جلدم شده بود که چون جلدم چسبی بود موفق نشد و رفت همان افسار خرش که حامل مطرب سیّار بود را گرفت. به مطرب سیّار گفتم: «کی گفته که شادی اینه و فقط هم راه شاد شدن همینه؟ شاد کردن مردم برات مهمه؟ خب برو دم مغازه‌ها وایسا وسایل پیرزن و پیر مرد‌ها رو ببر تا خونشون!» ادامه دارد... 🔸زینب فرخیان🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin