مزاح الدین
از عطرِ گُلی، قبر، معطّر میگشت شب بود و امانتِ نبی، بر میگشت در خلوت شب ز دیدهها پنهان شد آن ماه که بر مدار حیدر میگشت...
#یا_فاطمه_الزهرا
🥀 🔸اکبر اسماعیلی وردنجانی🔸 مزاحالدین |
@mezahoddin