آن روزها "نمازجمعه " در دبیرستان امام خمینی(ره) اقامه می شد؛
از دوساعتی مانده به ظهر صدای بلندگوهای نمازجمعه شنیده می شد، منزل ما دقیقا در کوچه کنار دبیرستان واقع شده بود .
همسایه های محله با نوازش بلندگوها ،آماده حرکت به دبیرستان می شدند ، خدایش رحمت کند ؛ مرحوم پدرم(استاد احمد قنبری) مرحومین: حاج عباس فردوسی حاجی قبوری ، استاد معمار ،حاج مومن، استاد مفیدی و..... که زودتر از دیگران می رفتند ؛
من با اینکه دانش آموز بودم ولی با علاقه خاصی همراه تعداد دیگری از بچه های محله برای نمازجمعه می آمدیم.
فضای شلوغ دبیرستان مملو از مردمی بود که از محله های دیگر می آمدند، پرده های تبلیغاتی با شعارهایی درباره انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ، پلاکاردهایی که توسط اردوهای دانش آموزی حمل می شد، همه از زیبایی خاصی برخوردار بود ؛
اما برای من از همه بیشتر، قنوت های نمازجمعه ، سجده بعد از قنوت رکعت دوم و مهرهای چوبی جذابیت داشت ، یادش بخیر، سید بزرگوار و خوش نغمه، مرحوم زاهدی که مکبر نماز جمعه بودند با طنین خاصی بعداز قنوت رکعت دوم می گفتند " سجده " سجده ".
آنروزها خطبه ها توسط آیت اله حاج سید مهدی یثربی (ره) – نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان - بیان می شد و معمولا بین صلاتین نیز مهمانان دقایقی صحبت می کردند.
در یکی از آن جمعه ها شهید مظلوم آیت ا.. حکیم رهبر شیعیان عراق (از بزرگان حوزه علمیه نجف که در عملیات تروریستی نمازجمعه نجف اشرف به شهادت رسیدند ) سخنران بودند و چون لهجه عربی داشتند صحبتهای ایشان توسط مترجم ، ترجمه می شد.
بعد از اتمام نمازجمعه مردم درباره خطبه ها و سخنرانی مهمان هفته باهم گفتگو می کردند .
خدایشان رحمت کند همه بزرگان ، پدران و مادران با ایمانی که با حفظ شعائر دینی ، نسل به نسل ما را رهرو راستین اسلام ناب محمدی(ص) پرورش داده اند.
آری چه ما باشیم یا نباشیم ،نمازجمعه ها خواهد بود و این من و شما هستیم که باید از این سرچشمه فیض الهی کسب نور و معنویت نمائیم ،
تا فرصت باقیست توشه ای برگیریم شاید فردا دیر باشد !
محمدقنبری – خاطرات کاشان - سالهای 65-66