بسم رب الشهدا و الصدیقین
همیشه از اردیبهشت بوی گل و گلاب می آمد🌸
بوی بهار نارنج ....بوی باران...🍀
تا اواخر اردیبهشت امسال خوب بود....
همه ی اینها بود...
اما به ناگاه شهر امام رئوف به تلاطم افتاد....
گویی میخواست با اشک سیلش چیزی به ما بگوید...
گویی ابرو بادو خورشید و فلک همه فهمیده بودند....🌧🌧
نمیدانم من تو ما چرا نفهمیدیم....؟؟؟؟😔
آری این بار از اردیبهشت بوی پیراهن خونین کسی می آمد...
بوی یتیمی؛بوی فراق؛بوی شهادت.....
آخ چه بگویم هنوز هم زبانم نمی چرخد بگویم شهید رئیسی....
آخ چه بگویم سوختم....آتش گرفتم سوختم...
اینبار آتش بر ابراهیم زمان سرد نشد...
اینبار نه تنها سید ابراهیم عزيز ما و یارانش سوخت...
بلکه تا ابد تا زمانی که جان در بدن داریم ما خواهیم سوخت....
راست می گفت....هنوز داغیم هنوز هم نفهمیدیم چه از دست دادیم....😭
سید بزرگوار خون شما قداست دارد...❤️
سید عزیز امروز مردم فقط به تشییع پیکرت نیامدند بلکه آمدند تجدید بیعت کنند و بگویند بعد از تو همه ی ما مختار زمان خواهیم شد...✋
و گوش به فرمان سید علی تا پای جان در راه مکتب اسلام و ولایت؛ مکتب حاج قاسم؛ مکتب شهادت و مکتب شهید جمهور خواهیم ماند....✋
خدایا اگر روزی خلاف این حرفهایم گفتم جانم رابگیر و به عمر مخلصان درگهت بیفزای...🤲
رهبرعزیزتر ازجانم باتوهستم تاشهادت✋🌹❤️
دوم خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۰