📗تو نیکی کن در دجله انداز📗 که ایزد در بیابانت دهد باز نقل است: سید محمد باقر شفتی فقیر محض بود! یه مرتبه گوشت خرید، شب باربزاره تا بعد از مدتی یه دلی از عزا در بیاره...! تو راه که داشت میومد، دید یه سگی کنار کوچه آنقد لاغره که اصلا انگار استخوناش از زیر پوست پیداست، چند تا توله هاش هم چسبیدن به سینه های مادرشون! شیر نداره بده بی رمق افتاده...! ایشون این گوشتی که دستش بود، صاف انداخت جلوی این سگ! یعنی نمود که فکر بکنه و چرتکه بیندازه، معامله بکنه با خدا! یعنی بگه من این رو میدم در عوض تو اونو بمن بده!. از اون روز به بعد زندگی سید شفتی زیر و رو شد. این مجتهد مسلم برای خودش توی اصفهان حکومتی داشت. ثروتش به قدری بود که یک روز رو وقتی اعلام میکرد، فقرا وقتی میومدن در خونه اش چنگه چنگه پول میداد بهشون...!! اصلا نمی شمرد..!! ثروت عجیبی خدا بهش داد.. مردم فوق العاده دوسش داشتن.. حکومت قاجار بدون اجازه ایشون تو منطقه اصفهان نمی تونست کاری بکنه، آنقدر محبوب بود...! این همون آدم فقیر یه لا قبایی بود تو نجف، که هیچی نداشت! یه کار، یه عمل صالح، تو یه لحظه..اینجوری زیر و رو شد. نکته: ارحم ترحم یعنی رحم کن تا رحم شوی خدا می بیند مخفی یا آشکار به بخش، خدا چندین برابر می دهد» ۱۴٠۱/۱۱/۱۶👇 @mhg12871338 📗📗📗📗📗📗📗📗