🌳خداو به برخی که لیاقتش را دارند امتیاز می دهد🌳 مثلا به یکی ثروت به یکی علم، به یکی زیبایی ظاهری و می داند که در جای مثبت هزینه می شود، ولی اگر گمراه شدند خودشان مقصر هستند، البته کسانیکه از طریق حرام به آلاف و الوفی می رسند جزو بحث ما نیستند، در واقع خدا آنها را رها می کند، که یک راست بروند اسفل السافلین. اما حکایت: ‌استادی صاحب اسم اعظم و قدرت الهیه بود (توان انجام کار خارق العاده)، شاگردش اصرار داشت که آن علم خدایی را به او نیز بیامزد، اما استاد خودداری می ورزید و میگفت: تو تحمل اسم اعظم را نداری! شاگرد بسیار اصرار و‌ التماس کرد، استاد برای آزمایش به او گفت: فردا صبح به دروازه شهر برو و آن چه دیدی برای من نقل کن. شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت، او پیر مرد ریش سفیدی را دید که باری از خار روی پشتش بود، که به زحمت آن را برای فروش به شهر می بر، در همین حال سربازی از او پرسید: بار را چقدر می فروشی؟ پبر مرد: ده درهم. سرباز: آیا به من پنج درهم می فروشی؟ پیر مرد: نه! سرباز با لگد بارِ پیر مرد را بر زمین انداخت و به او ناسزا گفت و رفت. شاگرد این صحنه را دید و به شدت خشمگین شد و با خود گفت: این پیر مرد با جان کندن بار را به این جا آورده و سرباز به جای کمک کردن بار، او را به زمین انداخت و به او ناسزا هم گفت! .سپس به نزد استاد آمد و آن چه دیده بود برای استاد نقل کرد. استاد گفت: اگر اسم اعظم را میدانستی با آن سرباز چه میکردی؟ شاگرد: بخدا سوگند، او را به خرگوش تبدیل کرده و در بیابان رهایش می ساختم! استاد لبخندی زد و گفت: آن پیر مرد استاد من بوده و من اسم اعظم را از او یاد گرفته ام! اگر اسم اعظم دست تو بیفتد، روزی ده حیوان درست می کنی! تو هنوز لیاقت و ظرفیت آگاهی از آن را نداری، برو خود را از صفات رذیله پاک کن، که برای تو از هر چیزی بهتر است» ۱۴٠۱/۸/۲۶ @mhg12871338