📌پسرک فلافل فروش
قسمت سی و ششم
بعد با صدایی گرفته ترگفت:خسته ام، بعد از سفر كربلا ديگه دوست ندارم توی خيابون برم.
من مطمئن هستم چشمی 👀 كه به نگاه حرام عادت كنه خيلی چيزها رواز دست ميده. چشم گنه کار لایق شهادت نميشه.
هادی حرف می زد و من دقت می كردم كه بعد از گذشت چند ماه، دل و جان هادی هنوز در كربلا مانده.
با خودم گفتم: خوش به حال هادی، چقدر خوب توانسته حال معنوی کربلا را حفظ كند.
هادی بعد از سفر كربلا واقعاً كربلایی شد. خودش را در حرم جا گذاشته بود و هيچ گاه به دنيای مادی ما برنگشت.
آنقدر ذكر و فكرش در كربلا بود كه آقا دعوتش كرد.
پنج ماه پس از بازگشت از كربلا، توسط يكی از دوستان، مقدمات سفر و اقامت در حوزه ی علميه نجف را فراهم كرد.
بهمن ماه ۱۳۹۰ راهی شد. ديگر نتوانست اينجا بماند.برای تحصيل راهی نجف شد.
يكی از دوستان، که برادر شهيد و ساكن
نجف بود، شرايط حضور ايشان در نجف را فراهم کرد و هادی راهی شهر نجف شد.
🔰ادامه دارد ...🔰