ابوهدی : من فکر می‌کنم مهم‌ترین عنصر در پیشبرد یک جنگ، استراتژی جنگ است. استراتژی یا راهبرد، همان عنصری است که تمام دیگر عناصر را در راستای تحقق هدفی مشخص و معین به کار می‌گیرد. استراتژی جنگ با تعیین هدفی تلفیق شده با تدابیر عملیاتی، اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی طراحی می‌شود. استراتژی، اهداف و نقشه‌های عملیاتی را معنادار می‌کند. استراتژی، چگونگی به‌کارگیری ابزارها را تعیین می‌کند. استراتژی، به نیروی رزمنده هویت و معنا می‌دهد. بدون یک استراتژی هدفمند و دقیق و بدون التزام کامل به آن استراتژی، هر اقدامی در یک جنگ، هرچقدر هم به ظاهر موفقیت‌آمیز باشد، در واقع می‌تواند کاملاً به ضرر و علیه آن اقدام و یا حتی هدف تمام شود. در جنگ‌های امروزی، که با فناوری‌های پیشرفته و پیچیده همراه است، استراتژی نقشی حیاتی‌تر از گذشته دارد. بدون یک استراتژی دقیق و هدفمند، استفاده از این فناوری‌ها کارآمد نخواهد بود و پیروزی در جنگ به دست نخواهد آمد. این عنصر همان نقطه ممیزه جنگیدن اسرائیل است و مقاومت. اسرائیل متکی بر برتری تکنولوژیک و تسلیحاتی و رسانه‌ای و اقتصادی اهدافی موهوم و “ظاهرا” غیر قابل تحقق پیش روی خود گذاشت و بدون داشتن استراتژی مشخصی برای تحقق این اهداف وارد معرکه‌ای گنگ و نامشخص شد و طبیعتا هر روز بیشتر از دیروز در باتلاقش فرو می‌رود. اگر پس از گذشت تنها سه ماه از شروع این جنگ می‌بینیم نزاع داخلی اسرائیل بین جناح نظامی و جناح سیاسی به آن حد رسیده که در رسانه‌ها و علنی یک دیگر را با توصیفاتی مثل «فاجعه» و «مصیبت» و «بی‌کفایت» و «نالایق» و «خائن» خطاب می‌کنند چیزی جز همین استیصال و دست و پا زدن در باتلاق و‌منجلاب نیست! در طرف مقابل مقاومت است که ابزارشان و عناصر قدرتشان به مراتب کمتر است ولی استراتژی مستحکمی را دقیقا دنبال می‌کنند. استراتژی حماس برای اداره‌ی جنگ ستودنی است. بدون این استراتژی فکر شده و دقیق چطور ممکن است ۹۰ روز پس از این جنگ وحشیانه هنوز می‌تواند دقیقا لحظه‌ی تحویل سال میلادی آسمان تلاویو را نور افشانی کند و تنها ده دقیقه‌ی بعد تصاویر مونتاژ شده‌ی این عملیات را همراه با سوت و‌کف و تکبیر مردمش را به سمع و نظر کل جهان برساند؟ چطور ممکن است بدون یک استراتژی مستحکم و دقیق و کاملا فکر شده جنگ را چنان مدیریت بکند ‌‌و پیش ببرد که با وجود همه‌ی تلفات دل‌خراش ولی همچنان حتی یک صدا علیه حماس از غزه شنیده نمی‌شود. سوی دیگر این جبهه‌ی مقاومت حزب الله است که از همان روز اول با هدف و استراتژی کاملا روشنی وارد این جنگ شد و همچنان بسیار قرص و محکم به آن ملتزم است. استراتژی روشن حزب‌الله پایان دادن به جنگ غزه و کاهش فشار نظامی به غزه از طریق افزایش هزینه و فشار جنگ در مرز‌های شمالی بدون گسترش میدان درگیری است. امروز سید حسن نصر الله در پاسخ “اولیه” ترور شهید العاروری، یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های اطلاعاتی دشمن را در همان محدوده‌ی نوار شمالی سرزمین‌های اشغالی هدف قرار داد. اقدامی کاملا هم‌راستای استراتژی کلان مقاومت در این جنگ. اصابت هدفی استراتژیک در اقدامی درون چارچوب استراتژی عدم توسعه میدان جنگ. نقل است که در زمان حکومت اول طالبان در افغانستان و بعد از فاجعه‌ی ترور خبرنگاران ایرانی در کابل نیروی زمینی سپاه ستون زرهی خود را روانه‌ی مرز‌ها کرد و تمام قوا برای حمله به افغانستان بسیج شدند. در آخرین جلسه قبل از شروع عملیات رهبری از فرماندهان می‌پرسد استراتژی جنگ چیست؟ پس از جنگ می‌خواهید چه کنید؟ و همان‌جا عملیات را لغو می‌کنند. صحت و سقم این روایت را نمی‌دانم و اصلا مهم نیست! شما فرض کنید یک استعاره بود. همین! حالا که تا اینجا رسیدید این را هم مد نظر داشته باشید که این یادداشت‌ها صرفا به کیبرد آوردن آن چیزی است که در ذهنم می‌گذرد. من نه کارشناس مسائل منطقه هستم نه اصلا استراتژی می‌فهمم نه این حرف‌ها به دهنم می‌آید. این چیز‌ها را می‌گویم تا مجالی باشد برای حرف زدن و بیشتر فکر کردن و یاد گرفتن. همین‌طوری دارم باز هم این یادداشت را کش می‌دهم تا ببینم تلگرام تا چند کلمه اجازه می‌دهد بنویسم! نه. ظاهرا ته ندارد. سلام. خوبید؟