أخٌ‌في‌الله
جلد یکی از ضمیمه های اخرهفته یک روزنامه اسقاطیلی طهران، نسخه واقعی (سریال داغون طهران منظورشونه) داس
ماجرا چیه؟ ضمیمه اخر هفته روزنامه اسقاطیلی مطلبی چاپ کرد درمورد ساناز ایثار یه فارسی زبان فراری از ایران که بعد از فرار با خانواده به فلسطین اشغالی میره و وقت سربازیش که میرسه به خاطر فارسی دونستنش جذب یکان جاسوسی ۸۲۰۰ میشه ۱۵ سال اونجا علیه ایران و ایرانی جاسوسی میکنه و بعد که تپ این زمینه متخصص میشه میاد بیرون و یه استارتاپ امنیت اطلاعات میزنه و با زد و بند ۳۰ میلیون دلار جمع کرده برای شرکتش این تقریبا سرنوشت اکثر استارتاپهای فناوری اسقاطیله، حجم زیادی از درامد اسقاطیل ازین طریق به دست میاد، جاسوسی و ادعای امنیت اطلاعات اما ساناز مثل اون شرلی داستان بافی درمورد ایران کرده که بیا و ببین نوشته تو پارک ساعی تهران بودیم داشتیم بازی میکردیم با پسرا، بابای منو به جرم جاسوسی گرفته بودن، مامورای سپاه رسیدن، میدونستم اگه بگیرنم بدبختم، دوستم گفت تو برو من می ایستم جلوشون من در رفتم با اسلحه افنادن دنبالم شلیک کردن و من تونستم در برم من خیلی با استعداد بودم تو المپیاد شیمی قبول شده بودم همه میدونستن که باید بریم و زود رفتسم یه جا ازش میپرسن این داتسانتو برای کارگردان طهران گفتی؟ میگه اون فهمید من‌ایرانیم و داستانمو‌بهش گفتم و شد خمیرمایه سریال، ولی من بهش گفتم فوضی رو بیشتر دوست داشتم (بس که طهران ناشیانه و داغون بود) خلاصه با همین دروغا خودش رو یه نابغه حازده که امید اینده جمهوری اسلامی بوده و رفته فلسطین اشغالی و شده امید اینده اونا تو قصه عملیات سایبری هم فعال شده و تحربه مسب کرده و از مبارزاتش در این بخش میگه و تواناییهای ایران و مقابله اسقاطیل، حالا هم رفته یه...