♦️ تیلور و مسئله جامعۀ ایران پس از انقلاب اسلامی ▫️تیلور به عنوان یک فرد کاتولیک، به دنبال یک راه جمع میان دین داری و سکولاریسم است. او مشکل پیچیدگی را اینجا مطرح می سازد و از این سخن می گوید که چگونه انسان امروز در میان فشار دولبه قیچی قرار دارد و از یک طرف دین، ایمان و مذهب و از طرف دیگر سکولاریسم او را در مضیقه قرار داده و هر کدام او را به سمت خود می کشند و مشکلاتی برای او رقم می‌زنند. توصیف تیلور از این «وضعیت دوگانه» به توصیف لوفان بومر از زمانه‌ی خود با تعبیر «عصر اضطراب» و زیمل و تعبیر «عصر بی شکلی» بسیار نزدیک است. ▫️اما شاید نقد نهایی من به تیلور آن باشد که او در جمع کردن میان دین و سکولاریسم، کفه سکولاریسم را سنگین تر میکند و احیانا دین را با ابزاری سکولار نگه می‌دارد و به زعم خودش جمع می‌کند. باوجود اینکه کفه سکولارشدگی در جمع آقای تیلور سنگین است اما وقتی این اثر به فارسی در ایران ترجمه می‌شود برخی طبق علاقه خودشان که سعی دارند هرآنچه از دنیای غرب ترجمه می‌شود را سکولارشدگی بیشتری ببخشند، سکولاریسم تیلوری را سکولارتر از آنچه در امریکای شمالی میتوانیم از آن سراغ بگیریم به ما معرفی می‌کنند. ما گاهی برای اینکه نسبت به جبهه سیاسی یا گفتمانی خودمان تعلق خاطر داریم، به هنگامی که فردی را ترجمه می‌کنیم، شتابناک و عجولانه سعی در پیدا کردن شواهدی داریم تا آن‌را موید خودمان بدانیم. ▫️به هر حال تیلور درباره ایران صحبت نمی‌کند اما این حرف درست است که آقای فرهنگ رجایی و برخی دیگر گفته اند که تعبیر تیلور آنجایی که درباره دینی صحبت می‌کند که برای دنیای ما آسیبی ایجاد نکند، یعنی زندگی رضایت بخشی داشته باشیم و در عین حال دین دار بمانیم، به جامعه ایرانیِ ما پس از انقلاب اسلامی نزدیک تر است، به آن ادعاهایی که ما داشته ایم؛ هم دین را میخواهیم هم دنیا را، هم علم را میخواهیم هم امور وحیانی را. بنابراین قابل تأمل است که بررسی کنیم در چه مواردی سخنان تیلور میتواند مابازاء ایرانی داشته باشد. 🔻برشی از جلسه اول درسگفتار 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46