در این شب سرد فاطمیه، نیاز داشتم که در یک ایستگاه صلواتی کنار آتش می‌نشستم و زل می‌زدم به اسم مادرم فاطمةالزهراء و چای می‌خوردم... گاهی مداح روضه می‌خواند و گاهی را در سکوت کامل می‌گذراندم.