اویس قرنی، زاهدی گوشهگیر و دور از اجتماع نبود؛ بلکه زهد او، در عشق به خدا و وارستگی از دلبستگیهای مادی و دلسوزی به حال محرومان اجتماع جلوهگر میشد. او خود را در برابر خدا و اجتماع مسئول و متعهد میدانست و در دفاع از حق و رسیدگی به حال نیازمندان، از هیچ کوششی دریغ نمیورزید. اویس در پاسخ شخصی که از حال او پرسید، گفت: سوگند به خدا، مرگ و اندوه و رنجهای آن، و بیم از روز رستاخیز، برای فرد باایمان، جای خوشحالی باقی نگذاشته، پرداخت حقوق الهی برای ما، درهم و دیناری، نیندوخته و طرفداری از حق و حقیقت، یک نفر دوست در میان مردم برای ما به جای نگذاشته است؛ زیرا وقتی آنها را به نیکیها دعوت نموده و از بدیها نهی میکنیم، از ما میرنجند و به هزار عیب و گناه متهم میکنند. عدهای مردم بیایمان هم در این کار با آنها همکاری میکنند، ولی هرگز اینان نمیتوانند مانع مبارزه ما برای احقاق حق و نابودی باطل گردند».