#هوالعشق❤️
دوربین رو تحویل امامت داری حرم دادم و با یه قبض زرد رنگ به طرف بچه ها برگشتم.😑
اعصابم خط خطی و داغون بود و منتظر بودنم کسی حرف بزنه تا به مثل سگ پاچه شو بگیرم.😡
فاطی(فاطمه خانوم رفیق شفیق بنده): فائزه چرا عین گوجه فرنگی قرمز شدی؟😳
حرف فاطی شد تلنگری برای به رگبار بستن فاطی و اون خادم حرم که تو گشت بود😤
_هان😡چیه😡 توقع داری عین گوجه فرنگی نشم😡 دختره ی عقده ای به هیچ کس کار نداشت اصل اومد گیر داد به این دوربین بدبخت من😡
فاطی: بابا خواهر من ول کن حالا با گوشی عکس بگیری چی میشه حتما که نباید دوربین باشه 😉
_عه😒 نکنه فکر کردی کیفیت عکس دوربین کنون و گوشیای چینی ما یکیه 😡
فاطی: پیف پیف حالا هی کیفیت کیفیت نکن بابا 😷 دیگه گذشت رفت بیا بریم زیارت 😰
_الهی چادرت نخ کش بشه
_الهی غذاب بسوزه
_الهی شوهرت کچل باشه
_دختره عقده ای
_چرا دوربینو گررررفتی😭
مندل(مهدیه بانو دوست گرام اینجانب): خدا مرگیت بده🤕 زیارت خودت با این حرفایی که زدی باطل شد که بدرک 😈 زیارت مارم باطل کردی👿
_عه😮 چه ربطی داره به زیارت😳 کی گفته باطله😟
_اصلا صبرکن الان میرم از اون حاج آقا که اونجا وایساده میپرسم🙄 فاطی بدو بریم☺️
دست فاطی رو گرفتم و به زور کشوندم سمت یه روحانی که با یه پسر وایساده بود توی یه قدمی شون ایستادیم از پشت
_اوووم😴 سلام حاج اقا😊
حاجی برگشت و ما با دیدن سیمای زیبای حاجی چشامونو درویش کردیم
حاجی: سلام علیکم بفرمایید
_عه ببخشید حاج اقا من یه سوالی داشتم 🤓
حاجی: بفرمایید میشنوم
_حقیقتش میخواستم بدونم اگه فوش بدی و نفرین کنی زیارتت باطل میشه😳
یهو یه نفر عین یه حیوون نجیب شروع کرد به خندیدن😂
عه کی بود😳
فاطی که نی🤔
منم نیستم🤗
حاجیم نی😧
پس کیه😳
عه این یارو قدبلندس که کنار حاجیه😡
پشتش به ما بود و میخندید و شونه هاش از پشت می لرزید😐
_هووی آقا واسه چی میخندی😡
یارو قلد بلنده: برای اینکه زیارت رو اصولا میگن قبول نیست نه باطل شده😃
اینو گفت و برگشت طرف ما🙃
و برگشت برادر قدبلنده همانا و باز موندن دهن اینجانب به ابعاد غار مرحوم علی صدرم یه جا😮
وای خدا😱
چه چشمایی👁
عسلی😍
#امیدوارم_از_قسمت_اول_راضی_باشید
#کپی_حرام ❌
@labaikyahussein