✅ پرونده های ناتمام و دیوار بی اعتمادی ناطق نوری در خاطراتش درباره حادثه کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ مینویسد: "حق بسیاری از نیروها تضییع شد. ما تحت تأثیر شرایط دوره و همچنین یک مقدار رودربایستی قرار گرفتیم. یک مقدار مصلحت اندیشی کردیم و نیروی انتظامی و افرادی هم مثل آقای نظری به من وجه المصالحه قرار گرفتند. اینها قربانی شدند. حتی با وزیر آموزش عالی(معین) نیز بایست برخورد جدی شود. معنا ندارد که وزیر جمهوری اسلامی در آن ماجرا، که یک جریان پیچیده سیاسی و پشت صحنه آن حداقل نامشخص بود، تصمیم عجولانه به استعفا بگیرد و عواطف دانشجوها را با این کار خود تحریک کند. او و دستیارانش باید محاکمه میشدند. اما خیلی مصلحت اندیشی شد. برخلاف شعارهایی قانون و قانونگرایی که میدهیم، اینجا قانون خوب پیاده نشد و من اگر مسئول بودم، حتما اینطور عمل نمیکردم که عمل جدی تر عمل میکردم. واقعا حادثه کوچکی نبود ...الان هم به نظر من پرونده ماجرای کوی دانشگاه باید باز باشد و بعضی از مسئولان کشور باید آنجا پاسخ بدهند. حداقل هنوز برای ما ماجرا روشن نیست. چرا سوالها پاسخ داده نمیشود؟ چرا افراد دستگیر نمیشوند؟ چرا این واقعه به ابهام و اجمال گذشت؟ این قضیه فقط به محاکمه سردار نظری و پخش صحبتها و ادله و درنهایت حکم ایشان ختم شد. ولی عوامل اصلی ایجاد این واقعه هنوز مشخص نشده است" در طول ۴۰سال عمرانقلاب، بسیارند پرونده هایی که به مانند حادثه ۱۸تیر سرنوشت عوامل اصلی اش مشخص نشده؛ از انفجار دفتر نخست وزیری و ماجرای مک فارلین تا ماجرای میکونوس و قتلهای زنجیره ای، فرار خاوری و حتی شهادت حسن تهرانی مقدم! سالها میگذرد بدون اینکه پاسخی به سوالات این پرونده های ناتمام داده شود. هر جناحی که فریاد شفاف سازی سَر میدهد بیشتر از جناح دیگر با بهانه مصلحت اندیشی و "شرایط حساس کنونی!" سرپوش میگذارد. مصلحت اندیشی آفتی شده است در جان تاریخ انقلاب. معتقدم این سوالات دیوارهای بی اعتمادی پدید می آورد که هر روز ضخیم تر میشود. هراس دارم به ضخامتی برسد که نسلهای بعدی انقلاب با هزاران سوال بی پاسخ، دیگر به تاریخ حقیقی انقلاب اندکی اعتماد نکنند. راه جلوگیری از تحریف تاریخ و حل بحرانها و توطئه ها، در پیگیری، به سرانجام رساندن پرونده ها و اطلاع رسانی به مردم است. @ansoyesiasat