🛑تفاوت عرفان و تصوف❌
«از قرن نهم هجري به بعد، به نظر ما عرفان شكل و وضع ديگري پيدا ميكند. تا اين تاريخ شخصيتهاي علمي و فرهنگي عرفاني
همه جزء سلاسل رسمي تصوفند و
اقطاب #صوفيه شخصيتهاي بزرگ فرهنگي عرفان محسوب ميشوند و آثار بزرگ عرفاني از آنهاست. از اين به بعد شكل و وضع ديگري پيدا ميشود.
اوّلاً: ديگر اقطاب متصوفه همه يا غالباً، آن برجستگي علمي و فرهنگي كه پيشينيان داشتهاند، ندارند. شايد بشود گفت كه تصوف رسمي از اين به بعد بيشتر غرق آداب و ظواهر و احياناً بدعتهايي كه ايجاد كرده است، ميشود.
ثانياً: عدهاي كه داخل در هيچيك از سلاسل تصوف نيستند، در عرفان نظري محيالديني(
#ابن_عربی) متخصص ميشوند، كه در ميان متصوفه رسمي نظير آنها پيدا نميشود.
ثالثاً: از قرن دهم به بعد ما به افراد و گروههايي برميخوريم كه اهل سير و سلوك و عرفان عملي بودهاند و مقامات عرفاني را به بهترين وجه طي كردهاند بدون آنكه در يكي از سلاسل رسمي عرفان و تصوف وارد باشند و بلكه اعتنايي به آنها نداشته و آنها را كلاً يا بعضاً تخطئه ميكردهاند. از خصوصيّات اين گروه كه ضمناً اهل فقاهت هم بودهاند وفاق و انطباق كامل ميان آداب سلوك و آداب فقهيه است»
مرتضی
#مطهری، آشنایی با علوم اسلامي، بخش
#عرفان، ص۱۲۱.