غلامرضا بکتاش از شاعرانی است که این روزها پرکارتر از همیشه با انتشار اشعار کودک و نوجوانش، خود را در معرض نقد و داوری قرار داده است. در این مجال کوتاه کتاب مورچهزحمت کش است او به ویژه از نظر زبان بررسی میشود.
کتاب مورچه زحمتکش است نخستینبار در سال ۱۳۹۳ در ۵۰۰۰ شماره توسط نشر سورهمهر منتشر شده است.
این کتاب دربردارندهی ۱۳ شعر و برای گروه سنی الف و ب و به اعتقاد من ب و ج است. قالب این اشعار چهارپاره با فراوانی ۱۱ عدد و سهپاره با فراوانی ۳ عدد است و از نظر وزنی اشعار در ۶ وزن از دو بحر رمل و هزج سروده شدهاند.
از ویژگیهای همیشگی اشعار غلامرضا بکتاش تلاش برای کشف مضمونهای تازه و استفاده از ضربالمثلها و عبارات عامیانهی رایج در زبان است که این ویژگی در این مجموعه نیز در شعرهای گوناگون دیده میشود.
آنچه دربارهی اشعار بکتاش قابل توجه و تامل است عدم توجه او به بایدها و نبایدهای دستور زبان فارسی است. بسامد اشتباه و سهلانگاری زبانی در آثار بکتاش بالاست به قدری که میتوان آن را از ویژگیهای سبکی آثار او به حساب آورد.(!) برخی از این سهلانگاریها در کتاب مورچه زحمتکش است در ادامه آمده است.
-حذف
انبار تو پر است
از سیر تا پیاز
درهای لانهات
همواره باز باز(است)(صفحه ۸)
در این شعر فعل حذف شده است.
در شعر زیر نیز شاعر مفعول فعل متعدی را حذف کرده است:
مورچه با شاخکش
سخت درو میکند
در این بیت مشخص نیست که مورچه چه چیزی را درو میکند. اگرچه در بیت بعد به گندم و جو اشاره شده اما این اشاره در جهت تکمیل جملهی ناقص قبل نیست.
-عدم تطبیق زمان فعل با جمله
یک خانه ساختی(ساختهای)
با نظم و احتیاط
بیهیچ نقشهای
در گوشهی حیاط(صفحه۸)
در شعر بیهیچ نقشهای کل روایت شعر در زمان حال اتفاق افتاده است و بهتر است برای فعل ساختن به دلیل استمرار حضور خانه از فعل ماضی نقلی استفاده شود.
در شعر پرنده بیخیال است این اشتباه دستوری آشکارتر دیده میشود:
سر پرنده خورده
به میلهی قفس باز
برای او قفس هست
همیشه دردسر ساز
بخاطر صدایش
پرنده در قفس بود
بخاطر صدایش
بدون همنفس بود (صفحه ۲۱)
شاعر به ضرورت وزن از فعل گذشتهی بود به جای است استفاده کرده و در بند بعد دوباره از زمان مضارع بهره برده است.
در شعر لواش ماه صفحهی ۲۹ کتاب، زمان تمام افعال در تمام بندها گذشته است اما در بند آخر زمان حال آمده است که با منطق زمانی شعر سازگاری ندارد:
سفره نان نداشت
ناگهان خدا
در شبی سیاه
نان تازه پخت
در تنور شب
با خمیر ماه
نیمههای شب
شد خمیر ماه
مثل یک لواش
گاز میزند
از لواش ماه
آسمان خراش
بدیهی است که فعل باید زد باشد چرا که زمان اتفاق افتادن در گذشته کامل است و میزند نشاندهندهی استمرار تا زمان حال دارد.
در شعر مورچه زحمتکش است (صفحهی ۳۰)نیز در بند اول و سوم فعل حال و در بند میانی از فعل گذشته استفاده شده است.
-عدم تطبیق قید با فعل
قیدها برای تکمیل و تاکید کردن یک صفت یا مسند یا فعل میآیند پس ضروری است که این کلمات با یکدیگر همسانی زمانی داشته باشند. در شعر زیر قید هنوز که برای زمان حال کارامد است برای فعل گذشته آمده است:
آفتابگردان هنوز
زندگی را دوست داشت(دوست دارد)
صفحهی ۲۳.
علاوه بر موارد یاد شده توجه به نکات زیر نیز خالی از لطف نیست:
-حشو :
در بند زیر شاعر به دلیل ضرورت وزنی ضمیر منفصل را دوبار آورده است که بهتر بود در بیت دوم ضمیر متصل ش میآمد:
او که نور صورتش
آفتاب داغ بود
سرنوشت شور او
تخمههای داغ بود
(صفحهی ۲۲)
دربیت زیر نیز شاعر به اشتباه جمع مکسر را جمع بسته است:
قور قور
درخت کوچه دارد
جواهرات انگور (صفحهی ۱۴)
یادآوری این نکته ضروری است که جواهر جمع مکسر جوهر است و نیازمند جمع بستن مجدد نیست. همچنین به جاست برای جمع بستن واژهها در زبان فارسی از علامتهای جمع فارسی یعنی ان و ها استفاده شود.
جدای بحثهای دستوری میتوان به دو نکته در شعرهای بکتاش اشاره کرد. اول آنکه به نظر میرسد در بسیاری از شعرهای شاعر، مخاطب نهفته درمتن خود اوست. بکتاش مفاهیم بزرگسالانه را در برخی شعرها با کمک زبان و بیان کودک میسراید و مخاطب اشعارش کودکان نیستند و نمیتوانند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند.
دومین مورد عدم ارتباط عمودی در برخی از شعرهاست. گاهی شاعر آنقدر درگیر مضمونسازی میشود که به ارتباط ابیات با هم و ضرورت آن در نگاه کودک توجه ندارد و روابط علّی و معلولی و منطقی مورد توجه قرار نمیگیرد. به عنوان مثال در شعر درخت کاج، شاعر ابتدا خود را شاگرد درخت کاج معرفی میکند اما در بند دوم خود را خیاط میداند و برگ درخت کاج را به دلیل شباهتش با سوزن وسیلهی مورد استفادهی خود میداند و در انتها نقش شاگردی و استادی شخص با درخت کاج معلوم نمیشود. این اتفاق در شعر کلاغ خوشنویس است هم میافتد
👇👇👇👇