"به بهانه‌ی تجدید دیدار مازندران" صائب تبریزی از پرکارترین شاعران سده‌ی یازدهم است که صورت منتشرشده‌ی دیوان او به همت محمد قهرمان (بیش از ۷ هزار غزل)، بهترین حجّت برای این پرکاری و طبع جوشان است. تنوع‌طلبی صائب در خلق مفاهیم و مضامین، سبب‌شده او در کاربرد ردیف‌های اسمی و چندکلمه‌ای نیز تجربه‌هایی متمایز با دیگران، عرضه کند. یکی از تمایزهای شاعری صائب در کاربرد ردیف، انعکاس نام مکان‌ها و شهرها، در دیوان اوست. در زیر شعری از او در وصف مازنداران به دوستان آن دیار تقدیم می‌شود با امید سرسبزی و سرزندگی همیشگی آن: کرد تا پابوس اشرف کشور مازندران زین شرف بر ابر می‌ساید سر مازندران از برای توتیا نتوان غباری یافتن گر بگردی چون صبا سرتاسر مازندران غوطه چون آیینه در زنگار خجلت داده است چرخ اخضر را زمین اخضر مازندران جامه بر تن سبز چون سرو و صنوبر می‌کند زاهدان خشک را ابرِ ترِ مازندران گر چه از ابرست دایم آفتابش در نقاب مهر تابان است هر نیلوفر مازندران چون سواد چشم عاشق، در خزان و نوبهار نیست بی‌ابر تری بوم و بر مازندران همچو پای سرو هیهات است بیرون آمدن پای هر کس شد به گل در کشور مازندران دام‌ها از سیرچشمی خواب راحت می‌کنند از هجوم صید در بوم و بر مازندران بس که می‌بارد طراوت از نسیم صبح او شسته‌رو از خواب خیزد دلبر مازندران تا چه مطلب در نظر دارد، که در سال دراز آتش از نارنج سوزد در سر مازندران غیر ازین کز بس طراوت آب در می می‌کند نیست عیبی در هوای کشور مازندران غوطه در آب گهر زد چون رگ ابر بهار کلک صائب گشت تا مدحتگر مازندران پ.ن: این شعر گویا در ستایش شاه عباس دوم سروده شده است. @mmparvizan