یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده ست، در اینجا کسی هشیار نیست تو دعامان می‌کنی، ما بی‌محلی می‌کنیم هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست بیقراری از غم هجر تو کار عاشق است من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست آخرش میمیرم و رویت ندیده میروم ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست زحمتت دادم، برایت دردسر بودم، ببخش در میان نوکرانت مثل من سربار نیست باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست من فقیر و روسیاهم، بی‌نوایم، بی‌کسم همنشینی کریمان با فقیران عار نیست این دل ویرانه را آباد کن بهر این ویرانه‌دل غیر از شما معمار نیست دست من در محضرت خالیست میدانم ولی مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست من که سر تا پا گناهم، غیر گریه بر حسین مرهمی بر زخمهای این دل بیمار نیست زینب و دروازه‌ی ساعات و یک شهر شلوغ یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟ بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست مثل اینکه باز از زوار او جا مانده‌ام قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست : 💔 ای رفیقی که همه زحمت ما گردن توست ما محال است که دست از سر تو برداریم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام عجل_فرجهم ✅با ما همراه شوید. 🔗سروش: 🌹مجله نگهبان🌹 https://splus.ir/majalleh.negahban 🔗ایتا: نگهبان https://eitaa.com/mnegahban