♡حسینیـہ معلی♡🇵🇸
شناسنامه کتاب عنوان : ویشکا 2 مولف : مائده افشاری تاریخ 22/2/1402 برگرفته از از مستند های از لاک جیغ تا خدا ویشکا جون زحمت بکش این بادکنک ها را بچسبانید منم میرم شربت آماده کنم باشه نرگس خانم اگر کمکی می خوای بگو نه فداتشم ببین دخترا در چه حالی هستند فرشته جونم اگر خسته شدی بگذار من جارو می کشم نه خانم دهقان به شما زحمت نمی دهم نگاهی به پایگاه کردم خیلی زیبا شده بود همان طور که نرگس دوست داشت برای میلاد امام زمان تزئینانی خوبی انجام گرفته بود سراغ پارچه ای رنگی رفتم با چسب های بزرگ نواری آن ها را چسابندم میز و صندلی حاج آقا را مرتب کردم و گلدان را کمی جابجا کردم نگاهی به گل های شمعدانی کنار میز انداختم نمای زیبایی به پایگاه بخشیده بود از کنار میز فاصله گرفتم و به سمت آشپزخانه رفتم نرگس سخت مشغول آماده سازی شربت بود چشمش به من افتاد ویشکا جان زحمت بکش لیوان ها را آماده کن ،داخل سینی بگذار نرگس بعد صدای بلندی زینب جان بیا کیک ها را آماده کن زینب خودش را به آشپزخانه رساند و به سمت سینی ها رفت نرگس در حالی که دستش را به دیوار می گرفت رنگ از چهره اش پرید بود نرگس خانم حالت خوبه بله عزیزم رنگ روت این که را نشون نمی دهد بگذار برایت آب قند بیاور نه بیا بنشین چیزی نیست . در همین لحظه تلفن نرگس زنگ خورد صبر کن من برات می آورم به سمت تلفن رفتم شماره ای ناشناس روی صفحه ای افتاده بود نرگس تماس را جواب داد بفرمائید سلام بله شما خودم هستم 😱 چی شده ؟ کجا ؟ ناگهان نرگس روی زمین افتاد ویشکا مرا برسان بیمارستان کدام بیمارستان ؟ فقط یک جمله شهید مطهری بعد بیهوش شد. نوبسنده :تمنا 🌺 کپی درصورتی که با نویسنده صحبت شود🌿