#دلنوشته_یکی_ازدوستان_شهید
🌾وقتی از میان همه هیاهوی شهر و خیابانهای
#شلوغ و پرجمعیت گذشته و به ورودی گلزار شهدای علی بن جعفر قم می رسم به یکباره دلم هوایی میشود ، هوایی
#سید!
وقتی کنارت بودم احساس میکردم عمرم نمی گذرد ! سیدی که دوست داشتم لحظات با او بودنم تمام نمی شد😔 . . .
🌾رزمنده ایی قدیمی با اندامی لاغر ، محاسنی
#زیبا و صورتی نورانی با یک
#شال_سبز که همواره به دور گردن داشت .سید جان همیشه بخاطر جاماندگی از رفقای شهیدت
#حسرت و شوق شهادت داشتی و این شوق و این لباس سرانجام بر قامتت نشست و اوثمره عمری به شوق نشستن را در لابلای کوههای بلند کردستان یافت و با پیکری
#سوخته همچون مادرش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به جمع قافله کربلاییان پیوست . اولین بارکه دیدمت با خود گفتم به راستی چرا از قافله شهدا جامانده ای تویی که تمامی خصوصیات
#شهدا را که در لابلای صفحات کتابها وخاطرات همرزمانشان دیده و شنیده بودم در زندگی سراسر پر
#برکتت در عمل داشتی بی شک
#لایق شهادت بودی ....🕊🕊🕊
#شهیدموسوے_نژاد