🌷🌷🌷
شهيد به قدري در پاكسازي ميدان مين تبحر داشت كه اين كار را با چشم بسته هم ميتوانست به خوبي انجام دهد. ايشان سالها مينهايي را كه با كمك اسرائيل و امريكا در خاك كشور تله گذاري شده بود پاكسازي كرده بود براي همين وقتي شنيد بار ديگر اسرائيل مين و تلههاي انفجاري در اختيار داعش قرار داده تاب نياورد. از طرفي وقتي خبر شهادت جوانان 20تا 25ساله مدافع حرم را بر اثر انفجار مينها و تلههاي انفجاري ميشنيد بسيار ناراحت ميشد.
بارها و بارها به مسئولان مربوطه نامه زد كه من و امثال من كه جنگ را ديده و تخصص لازم را داريم بايد راهي شويم اما چون نامههايش بيپاسخ ماند براي همين ابتدا استعفا كرد و بعد راهي شد. اكبر آقا به عنوان تك تيرانداز رفت. در اين امر هم تبحر ويژهاي داشت به طوري كه لقب چشم عقاب را به ايشان داده بودند. همسرم در منطقه مسئول تخريب بود.
ثبت نام و آموزشهاي لازم و اموري از اين دست تقريباً دو هفته طول كشيد. در نهايت 9 آذرماه سال 1394 ساعت هشت و نيم شب پرواز كرد. پروازي كه ديگر بازگشتي نداشت. اكبر پيش از اعزام از كار و سمتها و مسئوليتهايي كه داشت استعفا كرد و بيهيچ توقعي راهي ميدان جهاد شد. همسرم سالها در امر پاكسازي ميادين مين خدمت كرد.
و عاقبت در تاريخ 28آذر ماه 1394بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد. نحوه شهادتش هم به اين ترتيب بود كه يكي از تركشهاي مين منفجر ميشود و به خشاب كلاشينكف شهيد برخورد ميكند و با آتش گرفتن خرجي اسلحه، همسرم به شدت مجروح ميشود و كمي بعد نيز به شهادت ميرسد.
•••▪️🕊🌷🕊▪️•••