ادامه از پست بالا👆👆
این بیانات کلی [البته آن دسته که مستند و محکم هستند] میتوانند و باید که مبنای تحقیقات علمی قرار گیرند. به قول آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه (مضمون): «وقتی خداوند متعال به حضرت یوسف علیه السلام یاد داد که گندم را باخوشهاش ذخیره کند تا از گزند جانوران و آفتها در امان بماند، خب شما مسلمانان بروید در این باره تحقیق کنید، چرا منتظرید تا غربیها این کار را بکنند».
و یا در موارد جزئی و موضوعی، بر مسواک زدن، به ویژه پس از خوردن، بسیار تأکید شده است و از فواید آن در سلامت دندان و لثه نیز گفته شده است؛ آیا نام این "طب اسلامی" است؟! آیا مردم قبل از اسلام مسواک نمیزدند، یا میزدند و این کار را میشناختند و در بیان ایشان مورد تأکید قرار گرفته است؟
آیا اگر در قرآن کریم، از انجیر، زیتون، انار و انگور یاد شده، اینها میوههای اسلامی هستند، و هلو، زردآلو، هندوانه، طالبی و ... اسلامی نیستند؟! مگر میوه، اسلامی و غیر اسلامی دارد؟!
*- حجت الاسلام عبدالهادی مسعودی، قائم مقام و عضو هئیت علمی دانشگاه قرآن و حدیث میگوید: «حدود شش هزار حدیث طبی داریم که ۸۰ درصد آنها بدون سند و ۲۰ درصد دارای سند هستند و از آنها نیز ۵ درصد صحیح هستند.» (گاه حدیث سند دارد، اما صحیح و محکم نیست).
بیست درصد، میشود، ۱۲۰۰ حدیث و پنج درصد آن میشود ۶۰ حدیث؛ حال آیا تمام پزشکی و درمان و علوم دارویی، در همین ۶۰ حدیث بیان شده است؟! حتی اگر فرض شود که عین ۶۰۰۰ حدیث نیز درست، مستند، صحیح و محکم باشد [که نیست]، باز هم مجموعهای تحت عنوان "طب اسلامی" که به موازات طب سنتی و یا طب امروزی، قد علم نماید را تشکیل نمیدهد، چه رسد به شصت یا در نهایت صد حدیث معتبر!
تعصبات:
دوستی چنان غرق این جریان مُهلک "طب اسلامی" شده که برایم نوشته است: «اگر اسلام راجع به همه چیز نگفته باشد، پس ناقص است، لذا طب اسلامی داریم»! ببینید این تعصب چه کرده بود که مقوله "طب اسلامی" را برای خودش در چارچوب اعتقادات آورده بود و دین اسلام را آن میزان مینمود؟! پرسیدم: حالا اگر در آموزههای اسلامی راجع به هندسه فضایی و یا فیزیک کوانتوم، یا بافتهای ژنتیک و ... مطلبی نباشد، اسلام دین ناقصی است، یا چون شما به جریانی تحت عنوان "طب اسلامی"، که به یک فرقه مبدل شده وصل شدهاید، حتماً باید "طب اسلامی" باشد، وگرنه دین ناقص شده است؟! آیا دین برای معالجه قولنج و باد معده شما آمده است، یا برای معالجه قلب بیمار، روح آزرده و افسرده و شفای گمانهای باطل، اخلاقهای خراب، رفتارهای ناشایست، و درمان جهالتها، تکبرها و خرافههای سنّتی و مدرن آدمیان آمده است؟!
قرآن کریم، از کسانی که «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» دارند بسیار گفته است، اما از کسانی که قند (دیابت)،چربی خون و یا باد فتق دارند و ... چیزی نفرموده است؛ آیا دین ناقصی میباشد.
دین، با معرفی "ولایت و امامت" که ضامن بقا و تداوم دین است کامل شد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»، نه با چند حدیث درمانی موثق و هزاران حدیث درمانی ناموثق!
●- بنابراین، طب سنتی داریم – گیاهان دارویی داریم – البته که استفاده از گیاهان دارویی، تا آنجایی که به تشخیص پزشک متخصص باشد، بهتر از شیمیایی میباشد – در آموزههای بزرگان اسلام نیز چه در کلیات و چه در جزئیات، رهنمودهای درمانی وجود دارد، اما "طب اسلامی" نداریم، مگر در همان حوزه احکام و فقه که در ابتدا بحث شد.
اگر کسی برای تسکین سردردش، به جای آسپرین، استامینوفن و یا مسکنهای دیگر، انواع دمنوش بنوشد، و یک حدیثی هم پیدا کند، نامش "طب اسلامی" نمیباشد؛ بلکه همان خواص داروهای گیاهی است که از دیرباز در "طب سنتی" مورد توجه بوده است.
کار تعصب به کجا رسانده که دوستی میگفت: «چون طب با جان انسانها کار دارد، نباید از طریق تجربه به دست آید، بلکه باید مبتنی بر آیه، روایت و حدیث باشد»! شما را به خدا این توجیه را ببینید؟! آیا این القای شیطانی نیست؟! آیا کار همان غربیها و صهیونیستها نیست؟! مگر طبیعت را غیر خداوند متعال خلق نموده است، مگر هر چه که هست، آیات و نشانههای او نمیباشد؟!
آیا خدا فرموده که "علوم تجربی" را [مانند کلیسای قرون وسطی] به بهانه دین و دینداری تعطیل کنید؟! آیا در صدها آیه فرموده که بر زمین و آسمان و هر چه در آنهاست (طبیعت)، بنگرید، تفکر و تعقل نمایید و بشناسید؟! پس چرا از "دین" توهمی برای خودتان درست کردهاید که گمان میکنید، علوم تجربی، از حوزهی دین خارج میباشد؟!
«وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
ترجمه: او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته؛ در این نشانههای (مهمّی) است برای کسانی که اندیشه میکنند!
منبع: سایت ایکس – شبهه
@mobahesegroup