وقتی گندههای داعش از سربازهای ایرانی میترسند
🔹برادر شهید بیضایی تعریف میکرد که در یکی از محلات سوریه که اهالیاش آن را ترک کرده بودند، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به این طرف و آن طرف میدوید. رفتیم جلو و پرسیدیم: چه شده؟ گفت که پسرش مجروح است و در خانه افتاده، ولی کسی نیست که کمک کند.
🔹با تعدادی از بچهها رفتیم داخل و دیدیم پسرش یکی از همین تکفیریهاست. هیکل درشت، ریش بلند و لباس چریکی به تن داشت. یکگوشه افتاده بود و خون زیادی از پایش رفته بود. تا متوجه ما شد، شروع کرد به داد زدن و هر چه از دهانش درآمد نثار ما کرد.
🔹همین طور که داشت فریاد میزد یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی گوشش گفت: میدونی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد!
#کانال_رسمی_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات👇
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
http://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛