د کسی را که مباشر یا راضی به قتل اهلبیت بود یا سعی بر قتل اهلبیت داشته است».[۹]
این کلام عالم اهل سنت؛ یعنی تفتازانی است که اینگونه قاطعانه دربارۀ تابعین اظهار نظر میکند!!
مقدمه سوم: بی تفاوتی اهل سنت معاصر نسبت به وقایع مهم اسلام
جای بسی تعجب است که در ماه محرم، همان ماهی که شجرۀ ملعونه [۱۰] نسبت به اهل بیت عصمت آن جسارت و جنایت را مرتکب شد. هیچ موضعی یا کمتر موضعگیری از اهل سنت معاصر نسبت به این جنایت دیده و شنیده نمیشود؛ فرزند رسول الله را سر بریدند، فرزندان و اصحاب رسول الله را سر بریدند؛ به راحتی با این واقعه کنار می آیند! ولی کوچکترین توهین به معاویه (که توهم توهین بوده است) فوراً موضع میگیرند؛ یعنی توهین به فرزندان رسول الله توهین به امام حسین و آن برخوردی که با امام حسین شد این کمتر از توهینی است که به معاویه شده است؟ خیلی زود بعضیها قلم به دست میگیرند یا مجبور هستند که بنویسند یا موضع گیری کنند.
اما آن شیخِ هتاک، توهینی که به اهل بیت پیامبر کرد، دیده نشد که موضع گیری مناسبی بر علیه او گرفته شود و او را به خاطر آن حرفی که زد، توبیخ کنند. با توجه به اینکه علمای اهل سنت ادعای محبت اهل بیت: و این محبت را جزء دین خود بشمار میآورند و کسی که محب اهل بیت نباشد از نظر ایشان اصلاً مسلمان نیست. آن وقت یکی بیاید هتاکی کند در نسل و نَسَب و اصل و ریشۀ امام زین العابدین۷ و اهل بیت: تشکیک کند و حرف بزند و هیچ موضعی گرفته نشود.
این مسائل جای بسی تعجب است و ترس این میرود که این نسل جدید نسبت به علمای اهل سنت نگاه دیگری داشته باشد، ایشان را همان نواصب قلمداد کنند و این احتمال را بدهند که رگههایی از نصب در ایشان نمایان شده است؛ زیرا نسبت به جسارتهایی که به اهل بیت رسول میشود، هیچ احساسی نشان نمیدهند؛ اما نسبت به معاویه که معلوم الحال است، اینگونه موضع میگیرند.
مقدمۀ چهارم: حقایق فراموش شده
۱. نَسب پاک یا ناپاک؟!!
بزرگان اهل سنت تصریح دارند که وقتی که معاویه متولد شد، چهار نفر مدعی بودند که معاویه فرزند ماست:[۱۱] عمارة بن ولید بن المغیره، مسافر بن عمرو، ابوسفیان و یک شخص دیگر هم که اسمش را بیان نمیکنم.
سؤال مهم: کسی که ناپاکزاده است؛ آیا واقعاً ارزش دارد که برخی از اهل سنت اینقدر برایش سرمایه بگذارند و از منبر و نماز جمعه به نفعِ او استفاده کنند؟!!
۲. صحابی یا آزاد شده؟!!
به صراحت باید گفت: معاویه صحابی نیست؛ چون وی نه از مهاجر است و نه از انصار. آنهایی که پیامبر را یاری کردند، آنها انصار و صحابۀ پیامبر هستند و آنهایی که در مکه اسلام آوردند و با پیامبر اکرم هجرت کردند، ایشان هم جزء اصحاب پیامبر و جزء مهاجرین هستند؛ ولی معاویه در سال فتح مکه(سال هشتم هجرت) مسلمان شد. دیگر راهی نداشت، چارهای جز اسلام آوردن نداشت.
اینان همه «طُلقاء»[۱۲] و «ابناءُ الطلقاء» هستند؛ امیرالمؤمنین۷ به معاویه به صراحت میفرماید: «بدان تو از آزاد شدگانی هستی که خلافت برای ایشان روا نیست».[۱۳]
۳. کاتب وحی یا کاتب نامه؟!!
یکی از دروغهای تاریخ، کاتب وحی بودن معاویه است؛ چنانچه عبدالرحیم خطیب از نویسندگان معاصر اهل سنت در کتاب خود مینویسد: «برخلاف آنچه شنیده میشود، معاویه از کاتبان وحی نبوده، بلکه بعضی اوقات، نامۀ عادی برای رسول خدا مینوشت و همین امر منشأ اشتباه بود که او یکی از کاتبان وحی بوده است».[۱۴]
ابوهُریره نیز مینویسد: «جمعی میخواستند برای معاویه شیرین زبانی کنند و به او تقرب پیدا کنند، به همین دلیل، او را کاتب میخواندند، این جریان گذشته از اینکه دروغ است، واقعیت و عقل نیز آن را انکار میکند».[۱۵]
۴. فضیلت یا رذیلت؟!!
امام بخاری وقتی که به فضائل صحابه میرسد، نمیگوید فضائل معاویه، بلکه مینویسد: «ذِکرُ معاویة»؛ فقط به اسم او بسنده میکند. حتی یک فضیلت هم برای او نقل نمیکند؛ یعنی اگر معاویه، یک فضیلت داشت، همان را نقل میکرد.
ابن تیمیه که امام تکفیریهاست، میگوید: «در فضیلت معاویه احادیثی به پیامبر نسبت میدهند، همۀ آنها دروغ است».[۱۶]
عینی میگوید: «یک حدیث صحیح در فضیلت معاویه نداریم».[۱۷] شخصیتهای بزرگ اهل سنت همین را میگویند؛ به عنوان مثال ابن حجر عَسقلانی،[۱۸] اسحاق بن راهویه، شوکانی، احمد بن حنبل و... .[۱۹]
فقط ممکن است یک حدیث صحیح وجود داشته باشد؛ آن هنگامی که رسول خدا به دنبال معاویه فرستاد که چیزی بنویسد، گفتند که مشغول خوردن است. برای مرتبۀ دوم فرستادۀ پیامبر آمد، گفتند مشغول خوردن است. مرتبۀ سوم فرستاد، باز گفتند مشغول خوردن است. حضرت فرمود: «لا أَشْبَعَ اللَّهُ بَطْنَهُ؛ خدا شکمش را سیر نکند».[۲۰]
نَسایی در مقدمه کتاب سُنَن این داستان را نقل کرده است و میگوید به علت بیان این مطلب، از دست اهل شام کتک خورده است.
متأسفانه به قصد کشت او را زدند. پس از آن هم، در یکی از دو مکان فلسطین یا مکه، به خاطر ضرباتی که خورده