6⃣3⃣ 🍂اصرار عايشه براى اطلاع از اسرار🍂 روزی پيامبر صلى الله عليه با على عليه السلام خلوت كرده بود آن روز نوبت عايشه بود. عايشه به پيامبر صلى الله عليه گفت: يا رسول الله، امروز صحبت تو با على به طول انجاميد!؟🌾 پيامبر صلى الله عليه به او توجهى نكرد و عايشه دوباره پرسيد: يا رسول الله، چرا در امرى كه شايد برايم صلاح باشد نسبت به من توجهى نمى كنى؟(يعنى چرا اين سرّ را به من نمى گويى؟)🍁 پيامبر صلى الله عليه فرمود: به من دستور داده شده تمام مردم را به سوى آن دعوت كنم، و اين امر را هنگامى خواهى فهميد كه آن را در بين مردم اعلام كنم.🗣 عايشه گفت: يا رسول الله، چرا اينك آن را به من خبر نمى دهى تا زودتر به آن عمل كنم؟🤔 پيامبر صلى الله عليه جواب داد: به تو خبر مى دهم؛ اما تا هنگامى كه به اعلان آن بين مردم دستور داده شوم اين مطلب را جایی نگو. اگر آن را حفظ كنى خداوند تو را در دنيا و آخرت حفظ خواهد كرد.🌹 و اگر آن را ضايع كنى به پروردگارت كافر شده اى و امان خدا و رسولش از تو برداشته شده و از زيانكاران خواهى بود؛ و اين مطلب هيچ گاه به خدا و پيامبر ضررى نخواهد زد.🥀 عايشه قبول کرد که جایی نگوید. پيامبر صلى الله عليه فرمود:🌈خداوند به من خبر داده كه عمرم تمام شده و دستور داده است على را بعنوان امام مردم و خليفه ى بعد از خود اعلام كنم، همانطور كه پيامبرانِ قبل از من درباره ى اوصيائشان انجام مى دادند.🌈 اى عايشه، اين امر را پشت پرده ى قلبت نگاه دار تا آنگاه كه پروردگار اذن به اعلان آن دهد.»❤️ ________ بلندترین داستان غدیر، محمد رضا انصاری @mobasheran_ir