در راه مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت تا بزرگان دربار خود را بیازماید ! به کنار شیخ بهایی رفت و گفت :این میرداماد چقدر بی عرضه شده همش عقب می ماند! شیخ بهایی گفت : کوهی از علم و دانش بر آن مرکب سوار است و حیوان بیچاره کشش اینهمه عظمت را ندارد . ساعتی بعد به عقب تر رفت خطاب به میرداماد گفت این شیخ(بهایی) رعایت نمی کند دائما جلو تر می‌رود! میرداماد گفت مرکب شیخ از شوق حمل آدم بزرگی چون بهایی سر از پا نمی شناسد و می خواهد بال در بیاورد ! 🇮🇷به بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644