🌕🌕🌕 ⭐⭐ 🌈 سه دقیقه در قیامت ۴۷ *{شهید و شهادت}* . . در این سفر کوتاه به قیامت،نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد🥰. علت آن هم چند ماجرا بود: یکی از معلمین و مربیان شهر ما،در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تاثیر داشت😇. . . این مرد خدا،یکبار که با ماشین در حرکت بود،از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد😞. . . من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آن‌ها بود😲! توانستم با او صحبت کنم. ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین،به مقام شهدا دست یافته بود😇. . . در واقع او در دنیا شهید زندگی می‌کرد و به مقام شهدا دست یافت🥰. اما سوالی که در ذهن من بود،تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. . . ایشان به من گفت: (من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.) . . در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم. اما او خیلی گرفتار بود و اصلا در رتبه شهیدا قرار نداشت😳! . . ادامه دارد... 🌈 ⭐⭐ 🌕🌕🌕