مجلس میهمانی بود... پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود، اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد! و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت، دیگران فکر کردند که او چون پیر شده دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده، به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از "تمسخر" نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟! پیر مرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود!👌 مواظب باشیم🙏 @mobtalaaa