🌹شب وقتی همه می خوابیدند، آهسته چادر را ترک می کرد و بی سر و صدا به شستن لباس ها و واکس زدن کفش رزمنده ها می پرداخت.
🌹هیچ کس نمی دانست کار کیست؟ بچه ها به شوخی می گفتند: «کار کار زوروست!»
علیرضا می خندید و داد می زد: «زوروا امشب بیا لباسای منو بشور. کفشامم واکس بزن.
🌹وقتی شهید شد، فهمیدیم «زورو» خودش بوده: علیرضا ده یار.
"شهید علیرضا ده یار"
✍راوی : همرزم شهید
╔══❖•°♥ °•❖══╗
✤☫
@modafean_14 ✤
╚══❖•°♥ °•❖══╝