هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🖌 🔹پرسشی خاضعانه از رسول خدا (ص) ۱- چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان به نکته‌ای اشاره کرده و آورده بودیم «‌سوره هود» که نازل شد، غم سنگینی بر قلب رسول خدا‌(ص) نشست و از آن پس، بارها به غُصه می‌فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد». چرا؟ آیا اخبار تکان‌دهنده‌ای که از برپایی قیامت و سختی‌های روز حساب در این سوره بود، قلب پیامبر اعظم را فشرده بود؟ آیاتی از این دست پیش از نزول سوره هود و پس از آن هم آمده بود. چرا سوره هود؟! رسول خدا‌(ص) در این خصوص از آیه ۱۱۲ سوره هود یاد می‌فرمود «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ... آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن... ‌»‌. اما، نظیر این آیه در سوره شورا نیز آمده است. چرا سوره هود و نه سوره شورا؟! پاسخ را باید از زبان امام راحلمان -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- بشنویم. حضرت امام در این‌باره می‌فرمایند: «... جمله فاستقم کما امرت در دو جای قرآن هست. یک جا در سوره «شورا» و یک جا هم در سوره «هود»، لکن پیغمبر اکرم(ص) فرموده است «شیبتنی سوره هود... سوره هود مرا پیر کرد‌» چرا سوره هود را فرمود؟ برای آنکه -‌این آیه- در سوره هود یک ذیلی دارد و آن این است که فاستقم کما امرت و من تاب معک (آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن و آنان که با تو به سوی خدا آمده‌اند نیز باید استقامت کنند). پیغمبر(ص) خوف نداشت از این که خودش استقامت داشته باشد، خودش می‌دانست دارد، اما می‌ترسید که ما استقامت نداشته باشیم». ۲- دلشوره پیامبر خدا‌(ص) بی‌علت نبود. همان سال‌ها -هزار و چهارصد و چند سال قبل- رسول خدا‌(ص) به خطبه نماز جمعه ایستاده بود که ناگهان جارچی با صدای بلند از ورود کاروان تجاری یمن به مدینه خبر داد. بسیاری از نمازگزاران، نماز جمعه به امامت رسول خدا‌(ص) را ترک کردند و به سوی کاروان دویدند. این آیه از سوره مبارکه جمعه در این‌باره است « وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهًْ أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ‌اللهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَهًِ وَالله خَیْرُ الرَّازِقِینَ... [آنها] چون تجارت و بازیچه‌ای ببینند به سوی آن می‌شتابند و تو را در نماز تنها می‌گذارند. بگو آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خدا بهترین روزی‌دهندگان است». ۳- حالا به هزار و چهارصد و چند سال بعد از آن واقعه باز می‌گردیم‌، باز هم روز جمعه است -۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳- و این بار در تهران‌، صدام از چند روز قبل اعلام کرده بود که نماز جمعه تهران را بمباران خواهد کرد. مردم، اما انبوه‌تر از همیشه در نماز جمعه حاضر شده بودند. کودکان را نیز با خود آورده‌ بودند. رهبر معظم انقلاب (رئیس‌جمهور وقت) خطبه دوم نماز را می‌خواند. ناگهان بمبی در میان جمعیت منفجر می‌شود و گوشت و پوست و خون شهدا به اطراف می‌پاشد. بلافاصله فریاد الله‌اکبر جمعیت در فضا طنین‌انداز می‌شود و شعار حسین، حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست به آسمان بر می‌خیزد. امام جمعه، با صلابت در جای می‌ایستد و مرحوم مرتضائی‌فر دست ایشان را می‌کشد که از تریبون جدا کند ولی امام جمعه تریبون را ترک نمی‌کند. هیچ‌کس از جای خود تکان نمی‌خورد (جز تعدادی که به انتقال شهدا و مجروحان می‌روند) در قنوت نماز، هواپیماهای عراقی از راه می‌رسند، صدای مهیب بمب‌ها و شلیک ضد‌هوایی‌ها در فضا می‌پیچد. ولی انگار نه انگار که واقعه‌ای در پیش است... همان شب، حضرت امام(ره) ایستادگی و شجاعت مردم و صلابت امام جمعه تهران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را می‌ستایند. ۴- دو روز پیش (روز شنبه‌) در مصلای تهران نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب برپا شده بود. حتماً بوده‌اید و دیده‌اید چرا که انگار هیچ‌کس در خانه نمانده بود. تا چشم کار می‌کرد، انبوه متراکم و به هم فشرده جمعیت بود که از کران تا کران را پوشانده بودند و از افق تا افق را به هم دوخته بودند. همه آمده بودند، از همه سلیقه‌ها. نه فقط تمامی سطح وسیع مصلا بلکه تمامی خیابان‌های اطراف نیز مالامال از جمعیت بود. زن، مرد، کودک، جوان، پیر‌، نوجوان. انبوهی از مردم هم بر اثر تراکم جمعیت به نماز نرسیده بودند و در میانه راه مانده بودند و‌... همه جا عطر خدا بود که در فضا پیچیده بود و شمیم روح‌نوازی که ملکوت را به ناسوت گره زده بود. و این همه، هنوز همه ماجرا نیست. انبوه متراکم جمعیت در نماز عید فطر سراسر کشور سر از ده‌ها میلیون هم فراتر می‌کشد و کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیر اسلامی نیز حساب ویژه‌ای دارند‌... ۵- مالک غمزده است، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره اشکی را که از چشمانش به‌گونه دویده است پاک می‌کند . آرام به سوی عمار می‌رود... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/263536/ 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper