سلام
دلنوشته حامد حدادی دانشجوی مرکز علمی کاربردی جهاد دانشگاهی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام خالصانه محضر مبارک و نورانی شهدای مدافع حرم بویژه فرمانده عزیزم شهید حمید سیاهکالی مرادی در دوران سربازی
با خواندن کتاب یادت باشد و مسابقه کتابخوانی دانشگاه علمی کاربردی استان قزوین دوباره بیاد خاطرات دوران سربازی افتادم و رفتار و اخلاق بی نظیر آقا حمید با سربازان در ذهنم تداعی شد. ایشان مسئول مخابرات ومسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا بود و رفتارش با سایر فرماندهان فرق داشت. خاطرات زیبا و آموزنده ای از ایشان دارم که یک مورد را می نویسم. در اوایل خدمت روز جمعه نگهبان بودم و ایشان افسر نگهبان. به محل گردان که رسیدم تعدادی از سربازان والیبال بازی می کردند. از دور چهره حمید آقا را با لباس زیبای پلنگی شناختم که افسر نگهبان بود ومثل همیشه زودتر از سربازان به پادگان آمده بود. به محض نزدیک شدن دستهایش را به نشانه سلام و دوستی بلند کرد. وسایلم را کناری گذاشتم و فوری سلام نظامی دادم. آقا حمید به سمت من آمد و پس از دست دادن و احوالپرسی گفت ایکاش سلام نظامی نمیدادی. من پوتین و کلاه نداشتم و نتوانستم جواب سلام بدهم و شرمنده شما شدم و از این بابت عذرخواهی می کنم!
من حقیقتا از طرز فکر ایشان و نوع احترامی که به زیر دستانش داشت متحول شدم و سعی کردم این خصوصیت را سرلوحه رفتار و کردار خودم در خانواده و محل کار و جمع دوستان قرار دهم. از آن روز به بعد حمید آقا شده بود معلم اخلاق و من سعی داشتم چیزهای زیادی از او یاد بگیرم.
ایشان برای قسمت فرهنگی گردان مرا پیشنهاد داده بودند که موافقت نشد وگرنه بیشتر می توانستم از محضرشان استفاده کنم و از این بابت حسرت می خورم.
حمید اقا برای من فقط یک فرمانده نبود بلکه یک دوست صمیمی هم بود. به عنوان سربازی که چند ماهی در کنار ایشان بودم می خواهم لقبی به ایشان تقدیم کنم؛
حمید سیاهکالی مرادی مردی از جنس نور و بلور
@modafehh