ان روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه امد و رفت در اتاقش، داشتم یواشکی نماز خواندش را نگاه میکردم. حالت عجیبی داشت، انگار خدا مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا رو میبیند ذکر ها را شمرده شمرده و دقیق میخواند بعد ها در مورد نحوه نماز خواندش پرسیدم. گفت:«اشکال ما اینکه برای همه وقت میذاریم جز برای خدا نمازمون را سریع می خونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم » اما یادمون میره که اونی به وقت ها برکت می ده فقط خداست