••• یڪےازهمرزمـٰانش‌حـٰاج‌قـٰاسم‌میگفت: گفـتم:حـٰاجےدستت‌تون‌روبندـٰازیددور گردن‌من‌بـٰاهم‌عڪس‌بگیریم حـٰاجےگفت‌من‌دستموبندـٰازم‌دورگردنت خطریہ‌هـٰاگفتم‌چراحـٰاجے گفت‌اخہ‌من‌دستمودورگردن‌هرڪے انداختم‌شهیدشدجزخودم‌ویك‌دنیـٰاحرف...!