درازکشیده‌بودیم . . . باکلی‌ذوق و شوق بهش‌گفتم: "اوج‌آرزوم‌اینه که پولدارباشم ، یه‌خونه تو بهترین‌نقطه‌اصفهان ، سفرهای‌خارج ، گشت‌وگذار و‌ . . ." ازش‌پرسیدم: خب‌محسن تو آرزوت‌چیه!؟😃 نه‌گذاشت‌ و نه‌برداشت . . گفت: "شـہـادٺ...''🚶🏻‍♂ ⊰