چی برای دینمون دادیم ؟؟ زنده زنده درآتش سوختند و از دین و ایمانشون دست بر نداشتند اما ما در راحتی کامل از دینمون دست میکشیم ... " گریز " این آتش زدنای ظالمانه از قدیم الایام بوده و همینطور هم ادامه داشته ... گاهی اتش زدن برای دست برداشتن از دین و ایمان بوده ... گاهی هم اتش زدن برای گرفتن بیعت بوده ... بعد از اینکه حضرت علی از بیعت خود داری کرد ابوبکر به عمر دستور داد که علی را با تندی و زور نزد ابوبکر بیاورند عمر بعد از دستور ابوبکر به در خانه حضرت آمد و در را کوبید . صدا زد: ( اَضرِموا علیهم البیتَ نارا ) خانه را بر آنها آتش بزنید ... برخی گفتند : عمر فریاد می زد که : ( اَحرقُوا دارَها بمَن فیها ) خانه را با اهلش به آتش بکشید این در حالی بود که در خانه ، جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبودند ... در روضه المَناظر چنین اومده : ( اِنّ عُمر جاءَ الی بیت علی لِیُحرِقَه علی مَن فیه ) عمر به سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند ... و در اَنسابُ الاشراف آمده است: ( فجاءَ عُمر و مَعَه فَتیلهُُ فَلَقیتُه فاطمهُ علی البابِ ) عمر در حالی که مشعلی به دست داشت آمد و در درب خانه با فاطمه روبرو شد . در عِقدُ الفَرید آمده است : ( فاَقبلَ عُمر بشیءِِ من نارِِ علی اَن یُضرمَ الدارَ ) عمر با پاره ای از آتش آمد که خانه را به آتش بکشد . حضرت فاطمه با صدای بلند فرمود ای پدر ... ای رسول خدا ... یا ابتاه ... بعد از تو چه ها که از این ها بر سر ما نیامد! عده ای از آنها وقتی صدای گریه و ناله حضرت فاطمه را شنیدند باز گشتند ولی عمر و گروهی دیگر ماندند ... از سلمان و ابن عباس نقل شده است که عمر به خالد بن ولید و قُنفذ دستور داد هیزم و آتش بیاورید ... زید ابن اَسلم می گوید من هم جزو کسانی بودم که هنگام خود داری علی علیه السلام از بیعت، هیزم به در خانه فاطمه بردیم ... حضرت زهرا در این باره چنین می فرماید : فجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ علی بابِنا و ءاتَوا بالنارِ لِیُحرِقُوه و یُحرِقُونا.... هیزم زیادی کنار در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند و ما را نیز بسوزانند ... در این هنگام حضرت فاطمه خطاب کرد یَا بنَ الخَطّاب اَتُراک مُحرِقاً علی بابی؟ ای پسر خطاب آیا میخواهی در خانه مرا آتش بزنی؟ عمر گفت : نعم و ذلک اقوی فیما جاءَ به ابوک آری این امر مهم و محکمیست که پدرت اوردهه است ... وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت ... آتش بیار معرکه ابوبکر، آن چنان به درِ حریمِ نبوت لگد زد که فریاد فاطمه زهرا از میان در و دیوار به آسمان رفت ... مادر! مرا از عاشورا مترسان ... مرا به کربلا دلداری مده ... عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه دخترش را آتش بزند، فرزندان او هم جرأت می کنند، خیمه های ذریه پیغمبر را آتش بزنند . اگر علی اینجا تنها نمی ماند ، که حسین در کربلا تنها نمی ماند . حسین در کربلا می خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است ، پیامبری که تو در خانه او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی ....... تعدی به حریم فرزند پیامبر سنگین تر است یا نوه پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی گیرد . خودت گفته ای که ما حداکثر تازیان می خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی کند . صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء ان شا الله خداوند متعال همه ی ما رو در دین و ایمانمون ثابت قدم بگرداند به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد ...