هدایت شده از اشعار حبیب
« می بریده دست کج» بود بهر ناصرالدین  شَه، پسر ناز پَرورده،جسور و خیره سر بر مُراد عمّه،حاکم  شد به قُم لیک با  مسند،رَهش بنمود گم والیِ آلوده دستِ رشوه خوار مردمان راکرد بی اندازه،خوار عزل بنمودش  وِرا  میرِ  کبیر رُقعه ای بنوشت بهر شَه،وزیر حضرت والا،جنابت هوش دار ‌پندِقندم رابه ‌جانت گوش دار پُست می نبوَد لیاق فردپَست نی مَناصب،اختیار عَمه هست اِنتصاب    والیان     پاکدست کارساز آید،نه نا اَهلان  مَست اَلغرض،آن میرِ  اسباب نجات گرکنون می بود درقید حیات حتم  دارم ، نامهٔ  عزل جناب بودخارج ازحدود و ازحساب کاش بوده حالیا‌،میر«حبیب» تاکه می زدارتشاء راعنقریب آمل-نیک نژادنیاکی ۱۳۹۶/۱۰/۲۰