زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ اساس عرفان كه و است هم از سیر و سلوك در درجات هستی نشأت می ‏گیرد و هم راهیان كوی وصال را می ‏نگرد و هم مسیر سفرهای گوناگون را مشاهده می‏ نماید. بسیاری از ره‏ آوردهای عرفان را برهان تأیید می‏ كند، چنانكه عصاره هر دو را قرآن كه هماهنگ با برهان متین و عرفان راستین است روا و سزا می ‏داند. آنچه عارف می ‏نگرد این است كه تمام اشیاء هر لحظه تازه می ‏شوند و در این تجدّد امتیازی بین ثابت و سیال، مجرد و مادی نیست، و هدف همه سالكان دیدار خداست، چنانكه سیر همه كاروانیان نیز تجلی ‏های گوناگون حق است. تفاوت راهیان در انتخاب تجلی خاص و نیل به اسم مخصوصی است كه هر كدام مظهر ویژه آن شدند. گروهی با اسماء جمال و لطف و مهر اُنس دارند و برخی با اسماء جلال و قهر خو گرفته‏ اند؛ لذا حشر جمالیان با بهشت و حشر جلالیان با دوزخ، و سرانجام، هر كدام نام خاصی از را دیدار نموده و در تحت ولایت آن نام به سر می‏ برند، «تا یار كه را خواهد و میلش به كه باشد». ▫️ كریمه: ﴿یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ﴾ ای انسان، حقاً كه تو به سوی پروردگار خویش به سختی در تلاشی، و او را ملاقات خواهی كرد. به منزله سرفصل بحث كوی حق است كه در ذیل آن گزارش كار سعیدان به صورت دریافتِ نامه اعمال به دست راست، و پیوستن مسرورانه به جمع همراهان و اهل خودشان بازگو شده و گزارش كار تبهكاران به صورت دریافت نامه اعمال از پشت سر، و فریاد مرگ ‏طلبانه در بند زنجیرهای آتشین می ‏باشد. هیچ امتیازی در اصل كدح و سیر و تولد بین موحّد و ملحد نیست، لیكن ملحد همواره در كثرت سیر كرده، و از خلق به خلق و با خلق و در خلق و برای خلق ـ یعنی ماده ـ می‏ كوشد، و در هیچ مرحله‏ ای از مراحل سفر خویش هدف اصیل و همراه راستین خود را كه حق است نمی ‏نگرد، و هرگز از وحدت آگاه نمی ‏گردد، و سر از كثرت بیرون نمی ‏آورد، بلكه چون كرم ابریشم به دور خود كه فقر و تاریكی است می ‏تند و خالق خویش را اصلاً نمی ‏بیند و سرانجام مظهر اضلال شده و چون شیطانِ مُضل سر از دوزخ در می ‏آورد، كه باطن هر كثرت پلید و درون هر ماده بی ‏روح است. و در این سیرِ سقوطی فرقی بین زن و مرد نیست چون توحید و الحاد از آنِ روح است و روح همان طوری كه مكرّراً گذشت نه از صنف ذكور است و نه از صنف اناث. ▫️ موحّد راستین نیز هماره سیر خود را با حق ادامه می‏ دهد و تمام مراحل سلوك خویش را در صحابت حق می ‏گذراند و هرگز كثرت را بدون شهود وحدت نمی ‏نگرد، و هیچ گاه رؤیت خلق حجاب شهود خالق نمی‏ شود، بلكه دائماً خلق را آیت حق دانسته، و از این مرآت بهره صحیح برده و جمال دل ‏آرای خالق را در سراسر آئینه‏ های مینو و گیتی می ‏نگرد و سرانجام مظهر هدایت شده و چون فرشته هادی در بهشت می ‏آرمد كه باطن هر وحدت منزّه و درون هر صورت با روح و زنده می ‏باشد. و در این حركت نیز هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست، زیرا سفر حقیقی در مراحل توحید به عهده انسانیت است كه مبرّای از ذكورت و انوثت است. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص185 🆔https://eitaa.com/moflehoon