🌹فرزندان مقاومت🌹
🔷 شهید آوینی: «اينها سربازان امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف هستند و موعود خويش را باز يافته‌اند.
غروب آخرین روزسال1393بودو چند ساعتی بیشتر به تحویل سال1394نمونده بود. چند ماهی میشد که به خاطر کار آقا روح الله از آمل اومده بودیم ساری. قرار بود برای تحویل سال که ساعت 2 بامدادبود.به حسینیه لاله های زهرایی(هیئت روضه الشهدا ) و مزار 5 شهیدگمنام آمل که بقعه علامه میر حیدر آملی هم اونجاست بریم.آقا روح الله علاقه ی خاصی به اون مکان داشت. کارهای مربوط به ساخت حسینیه رو هم خودش با کمک یکی از هم هیئتیهاشون از صفر تا صد پیگیری کرده بود و حضور داشت. وسایلمونو جمع کردیم و به سمت آمل حرکت کردیم.وقتی رسیدیم ،رفتیم خونه مادر آقا روح الله. اون شب مهمون هم داشتن.ساعت 11شب شده بود که آقا روح الله گفت خانم آماده شین که بریم برای مراسم سال تحویل.من و بچه ها خسته بودیم.از آقا روح الله خواستم خودش بره.ابروهاشو در هم کشید و گفت بدون شما؟ انقدر اصرار کرد و گفت حتما با من بیا دوست دارم تحویل سال باهم باشیم که بالاخره راضی شدم. آماده شدم. حسینیه نزدیک بود.برای همین باهم قدم زنان به راه افتادیم سمت حسینیه.درطول مسیر ازهم خواسته بودیم تا موقع تحویل سال برای خودمان و بچه ها عاقبت به خیری را آرزو کنیم.آقا روح الله ازم خواست تابراش آرزوی شهادت کنم.بهش قول دادم که براش دعا میکنم ولی بعد از 120سال.گفت شما دعا تو بکن حالا. رسیدیم حسینیه.همه هم هیئتیها اومده بودن. یه جمع خیلی خوب وصمیمی. با خوشحالی از دیدین همدیگه، باهم سلام و احوال پرسی کردیم. مراسم سال تحویل خیلی قشنگ بود. زیارت عاشورا و برنامه های دیگه که تموم شد،به سمت منزل حرکت کردیم. تو مسیر برگشت آقا روح الله گفت:خانم خیلی ممنون ازاین که اومدی.خیلی دوست داشتم لحظه تحویل سال، باهم کنارشهدای گمنام باشیم.الهی شکر. بعدش گفت :برام دعایی رو که خواسته بودم کردی؟.گفتم فقط دعا کردم هممون عاقبت به خیربشیم.خندیدوگفت خب فرقی نمی کنه همینو می خواستم.عاقبت بخیری من تو شهادتمه. دوماه بعد یعنی 23خرداد94 به آرزوش رسید وشهد شیرین شهادت رو نوشید. بعدها فهمیدم که چرا اون شب انقدر اصرار میکرد که سال تحویل رو باهم باشیم. چون آخرین سال تحویلی بود که کنارم بود.... شادی روح امام وشهدا صلوات 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 🌐به نقل از همسر محترم شهیدحاج روح الله سلطانی 👇👇