✅ شعری زیبا خطاب به 🔹من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم 🔸همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم 🔹رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم 🔸همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم 🔹سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست من از بی مهری این ابرهای تار میترسم 🔸تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم 🔹طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم 🔸شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد من از بیماری آن دیده خونبار میترسم 🔹به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم 🔸دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم 🔹هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم... @moghavematt