◾️به بهشت قانع نباش◾️ ▪️محروميت‌هاى ما نتيجه محدوديت‌هاى ماست. يك عمر از اين ديوارها و از اين حدود پاسدارى كرده‌ايم كه نكند بريزد، ولى همه همّ و غمّ او اين بوده كه همانها را بريزد و به هم بزند. ▪️همين محدوديت هاست كه ما را محروم مى‌كند. بايد اين حدودرا شكست. چقدر قانعيم! چقدر كم مى‌خواهيم! ▪️وقتى آن ساربان خدمت رسول اللَّه (صلی الله علیه واله) آمد و گفت من همان كسى هستم كه در سفرى كه از مكه بيرون آمده بوديد، به شما كمك كردم، حضرت گفتند چه مى‌خواهى؟ و او فكرى كرده بود و گفته بود يك صد شتر با ساربانش! ايشان تعجّب كردند و سرشان را پايين انداختند و فرمودند: «حاجتش را برآورده كنيد.» بعد فرمودند: «چرا اين ساربان از آن پيرزن بنى اسراييل كمتر است؟!» صد شتر مى‌خواهد! ▪️بسوزد ريشه كسانى كه مى‌گويند مذهب آمده تا به انسان قناعت بدهد، در حالى كه همه انبياء آمده‌اند تا به انسان بگويند كه به دنيا كه هيچ، حتى به بهشت هم قانع نشود! ▪️حضرت از خواسته اين مسلمان تأسّف مى‌خورد و ناراحت مى‌شود و به داستان برادر خود موسى (علیه السلام) با آن پيرزن بنى ‏اسرائيلى اشاره مى‌كنند، كه زمانى كه برادرم موسى (علیه السلام) مى‌خواست از مصر بيرون بيايد، مأمور شد تا جنازه يوسف (علیه السلام) را نيز با خود حمل كند و به سرزمين مقدس ببرد. از محل جنازه فقط يك پيرزن از بنى اسرائيل خبر داشت. وقتى موسى (علیه السلام) آن پيرزن را مى‌يابد و از جنازه يوسف (علیه السلام) سؤال مى‌كند، او مى‌گويد چه مى‌خواهى؟موسى (علیه السلام) از محل جنازه مى‏پرسد، اما پيرزن شرطى دارد و موسى (علیه السلام) تعجّب مى‌كند. ▪️در روايت آمده است: به موسى خطاب شد كه هر شرطى دارد بپذير، زيرا تو نمى‌دهى، بلكه اين ما هستيم كه مى‌دهيم. موسى هم مى‌پذيرد.پيرزن از موسى مى‌خواهد كه در بهشت، در درجه و در رتبه او باشد. ▪️ما در زندگى خود به كم‌ها قانع شده‌ايم. تمام زندگى ما به يك امكان بانكى و دو تا خانه و يك ماشين و يك زن و چند بچه و ... ختم شده است. ◾️❛❛ عین‌صاد  | ص ۹۲ بریده کتاب سیر و سلوک◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei