کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10، آل عمران ، قسمت اول بخش چهارم ● وجه مقدم ساختن ((اموال )) بر ((اولاد)) در آيه شريفه
آیات 18-10، آل عمران ، قسمت اول بخش پنجم ● تكذيب كنندگان (از كفار) منشاء اصلى آتش هستند و ديگران به آتش آنها مى سوزند وَ أُولَئك هُمْ وَقُودُ النَّارِ كلمه ((وقود)) به معناى هر چيزى است كه با آن آتش را برافروخته و شعله ور سازند، و اين آيه شريفه شبيه آيه : ((و اتقوا النار التى وقودها الناس و الحجارة )) و آيه : ((انكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنم )) است ، چون در آيه مورد بحث مى فرمايد انسان آتش افروز دوزخ است ، و در دومى مى فرمايد انسان و سنگ وسيله افروخته شدن دوزخ است ، و در سومى مى فرمايد شما و هر چه به جز خدا مى پرستيد هيزم دوزخيد، و ما در ذيل آيه 24 سوره بقره در سابق اين معنا را تا حدودى بيان كرديم . و اگر در آيه مورد بحث مطلب را در قالب جمله اسميه آورد، و اين جمله اسميه را با اسم اشاره آغاز كرد، آنهم اشاره اى كه مخصوص راه دور است ، و نيز اگر بين مبتدا و خبر ضمير فصل (هم ) را قرار داد، و كلمه ((وقود)) را به كلمه ((نار)) اضافه كرد، و نفرمود: ((اولئك هم و قود)) همه اينها براى اين بود كه انحصار را برساند، و لازمه اين حصر اين است كه تكذيب كنندگان از كفار، اصل در عذاب ، و افروخته شدن آتشند، و ديگران به آتش آنان مى سوزند. مويد اين نكته آيه اى است كه در سوره انفال بيان مى شود، و در آن مى فرمايد ((ليميز اللّه الخبيث من الطيب ، و يجعل الخبيث بعضه على بعض )). كدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ... كلمه ((داءب )) بطورى كه اهل لغت گفته اند به معناى روش دائمى است ، و در جاى ديگر قرآن اين كلمه در مورد حركت دائمى خورشيد و ماه به كار رفته ، فرموده : ((و سخر لكم الشمس و القمر دائبين )) و از همين جهت عادت هميشگى را هم داءب مى گويند، چون ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 141 عادت هم سيره اى است مستمر، و منظور در آيه مورد بحث هم همين معنا است . جمله : ((كداب ...)) متعلق است به جمله اى تقديرى ، كه جمله : ((لن تغنى عنهم )) بر آن دلالت مى كند، و جمله ((كذبوا باياتنا)) منظور از ((داءب )) راتفسير مى كند. اين جمله در واقع حال است براى داءب و تقدير كلام همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم چنين است : ((ان الذين كفروا كذبوا باياتنا، و استمروا عليها دائبين ، فزعموا ان فى اموالهم و اولادهم غنى لهم من اللّه ، كداب آل فرعون و من قبلهم ، و قد كذبوا باياتنا)). و در جمله : ((فاخذهم اللّه بذنوبهم )) از ظاهر حرف ((باء)) سببيت استفاده مى شود چون وقتى گفته مى شود: ((من او را به گناهش ‍ مواخذه كردم )) معنايش اين است كه به سبب گناهش مواخذه كردم . اين ظاهر حرف ((باء)) است و ليكن مقتضاى مقابله اى كه بين دو آيه شده است ، و حال كفار عهد رسول را با كفار آل فرعون و قبل از ايشان مقايسه كرده ، اين است كه حرف نامبرده به معناى وسيله باشد، چون قبل از آيه مورد بحث كفار را وسيله بر افروختن آتش دوزخ خوانده و فرموده بود اينان وقود آتشند، و جانشان شعله ور مى شود و با شعله ور شدن جانها معذب مى شوند، همچنان آل فرعون و كفار قبل از ايشان كه آنان نيز به گناهان خود گرفتار شدند، و عذابى كه گريبان آنان را گرفت عين همان گناهانى بود كه مرتكب شده بودند، و مكرى كه كردند، خود آن مكر عذاب جانشان شد و ظلم خودشان عايدشان گرديد، همچنان كه قرآن كريم فرمود: ((و لا يحيق المكر السيى ء الا باهله )). و نيز فرموده : ((و ما ظلمونا و لكن كانوا انفسهم يظلمون )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei