آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم
بخش پنجم
● مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
اما بايد ديد كه منظور از تورات چيست و قرآن كريم از اين اسم چه كتابى را در نظر دارد؟ آن كتابى كه در ميقات در الواحى كه قرآن كريم در سوره اعراف داستانش را آورده و به موسى نازل كرد؟ و يا اين اسفارى كه فعلا در دست يهود است ، (به قول بعضى ها به مطاعن انبيا شبيه تر است تا به كتاب آسمانى ((مترجم ))) قطعا منظور قرآن كريم از كلمه تورات اين اسفار نيست ، براى اينكه خود يهوديان هم اعتراف دارند بر اينكه سند اين اسفار به زمان موسى (عليه السلام ) منتهى نمى شود و سلسله سند در فترت و فاصله بين بخت نصر (يكى از پادشاهان بابل ) و كورش (يكى از ملوك فارس ) قطع شده ، چيزى كه هست قرآن كريم تمامى مطالب تورات موجود در عصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) (كه ما نمى دانيم تا اين عصر چه مقدار ديگرش تحريف شده ) را رد ننموده و آن را بطور كلى مخالف تورات اصلى ندانسته ، هر چند كه به دلالت خود قرآن كريم از تحريف هم به دور نمانده ، چون دلالت آيات قرآن بر اينكه تورات بازيچه دست تحريف شده ، روشن است .
از قرآن كريم چنين فهميده مى شود كه انجيل (كه به معناى بشارت است ) يك كتاب
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 310
بوده و بر عيسى بن مريم (عليهما السلام ) نازل شده و وحيى بوده مختص به آن جناب ، چون فرموده : ((و انزل التورية و الانجيل من قبل هدى للناس ))، و نفرموده اناجيل اربعه ، پس اين انجيل هاى چهارگانه : متى ، مرقس ، لوقا، و يوحنا كتابهائى هستند كه بعد از جناب عيسى (عليه السلام ) تاليف شده اند.
و نيز آيات قرآن دلالت دارد بر اينكه احكام دينى هر چه هست در تورات بوده و انجيل تنها بعضى از احكام ناسخ را آورده ، يكى از آن آيات ، آيه : 50 از آيات مورد بحث است كه مى فرمايد: ((مصدقا لما بين يدى من التورية ، و لا حل لكم بعض الذى حرم عليكم .))
و نيز آيه زير است كه مى فرمايد: ((و آتيناه الانجيل فيه هدى و نور، و مصدقا لما بين يديه من التورية ، و هدى و موعظه للمتقين ، و ليحكم اهل الانجيل بما انزل اللّه فيه ))، و بعيد نيست كه از اين آيه استفاده شود كه در انجيل غير احكام ناسخ يعنى احكامى كه احكام تورات را نفى مى كند، احكام اثباتى هم بوده باشد.
و باز آيات قرآنى دلالت دارد بر اينكه انجيل مشتمل بوده بر بشارت از آمدن خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله )، همچنان كه تورات نيز مشتمل بر آن بوده ، چون قرآن كريم مى فرمايد: ((الذين يتبعون الرسول النبى الامى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الانجيل )).
وَ رَسولاً إِلى بَنى إِسرءِيلَ
ظاهر اين عبارت اين است كه عيسى (عليه السلام ) تنها مبعوث بر بنى اسرائيل بوده است همچنان كه از آيات راجع به حضرت موسى (عليه السلام ) هم بر مى آيد كه آن جناب نيز تنها مبعوث بر بنى اسرائيل بوده و از سوى ديگر در بحثى كه در ذيل آيه : ((كان الناس امه واحدة فبعث اللّه النبيين )) داشتيم ، اثبات كرديم كه عيسى هم مانند موسى از انبياى اولوا العزم بوده كه بر تمامى اهل دنيا مبعوث شده اند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 311
و ليكن اين اشكال و ناسازگارى ، به بيانى كه ما در ذيل آن آيه داشتيم حل مى شود، در آنجا گفتيم فرق است ميان ((رسول )) و نبى ، نبوت منصب بعثت و تبليغ است و رسالت سفارت خاصه اى است كه دنبالش ضامن اجرائى هست و آن عبارت است از قضاى الهى و داورى خدائى بين مردم يا به بقا و نعمت و يا به هلاكت و زوال نعمت ، همچنان كه آيه زير آن را افاده نموده و مى فرمايد: ((و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط.))
و به عبارتى ديگر نبى انسانى است كه از طرف خداى تعالى مبعوث مى شود براى اينكه احكام دين را براى مردم بيان كند و اما رسول عبارت است از انسانى كه مبعوث مى شود براى اداى بيانى خاص كه دنبالش يا هلاكت است اگر آن را رد كنند و يا بقا و سعادت است اگر آن را قبول كنند، همچنان كه اين معنا از گفتگوئى كه قرآن كريم از رسولانى چون نوح و هود و صالح و شعيب و ديگر رسولان با قوم خود حكايت نمود كاملا به دست مى آيد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️:
https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei