✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 🔹در یک روز سرد زمستانی مدیر مدرسه بچه‌ها را به صف کرد و گفت: بچه‌ها آیا مؤافقید یک مسابقه برگزار کنیم؟ 🔸تمام بچه‌ها با خوشحالی قبول کردند پس از انتخاب چند شرکت کننده مدیر از آنها خواست که آن طرف حیاط مدرسه در یک ردیف بایستند و با صدای سوت او به سمت دیگر حیاط بیایند 🔹و هر کس بتواند ردپای مستقیم و صافی از خود بجای گذارد برنده مسابقه است 🔸در پایان مسابقه آقای مدیر از یکی از بچه‌هایی که ردپای کجی از خود بجای گذاشته بود پرسید: تو چه کردی؟ 🔹دانش آموز در جواب گفت: با وجودی که در تمام طول راه من دقیقاً جلوی پایم را نگاه کرده بودم ولی بجای یک خط راست از ردپا روی برف خطوط کج و معوجی به وجود آمده است! 🔸تنها یکی از دانش آموزان بود که توانسته بود ردپایش را بصورت یک خط راست درآورد 🔹مدیر مدرسه او را صدا کرد و پس از تشویق از او پرسید: تو چطور توانستی ردپایی صاف در برف‌ها به وجود آوری؟ 🔸آن دانش آموز گفت: آقا اینکه کاری ندارد من جلوی پایم را نگاه نکردم! مدیر پرسید: پس کجا را نگاه کردی؟ 🔹دانش آموز گفت: من آن تخته سنگ بزرگی را که آن طرف حیاط است نگاه کردم و به طرف آن حرکت کردم و هیچ توجهی به جلوی پایم نداشتم و تنها هدفم رسیدن به آن تخته سنگ بود 🔸اگر در زندگی خودمان ایده و هدفی نداشته باشیم و تمام توجهمان را دقیقاً به مشکلات امروز و فردا و فرداهای بعد معطوف کنیم سرانجام به هدفمان نخواهیم رسید 🔹ولی اگر بجای آنکه توجهمان را به مشکلات روزانه متوجه کنیم به هدفمان متمرکز سازیم قطعاً به هدفمان خواهیم رسید.