🌹داستان آموزنده🌹 جابر بن عبدالله انصاری از اصحاب پیامبر اکرم تا زمان امام باقر علیه السلام زنده بود و در آن وقت پیر و نابینا شده بود، خدمت امام رسید. امام از حالش جویا گردید؟! عرض کرد: اکنون در حالی هستم که پیری را از جوانی و مرض را از سلامتی و مرگ را از زنده بودن بهتر می‌خواهم! امام فرمود: اما من، اگر خدا پیر کند پیری را می‌خواهم، اگر جوانی بخواهد جوانی را می‌خواهم، اگر خدا مریضم کند مرض را، و اگر سلامتی را برایم بخواهد سلامتی را طالبم، اگر خدا مرگ را تقدیرم کند مرگ را دوست دارم، و اگر زنده بودن مرا بخواهد زندگی را می‌خواهم. همینکه جابر این سخن را از امام شنید، صورت امام را بوسید و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درست فرمود: که ای جابر، تو زنده می‌مانی تا ملاقات می‌کنی یکی از فرزندان مرا که نام او باقر است، او علم را می‌شکافد…