ندارد قلبش آرام و شکيبی به لب دارد عجب أمن يجيبی چه کردی با دل پُر درد مولا غريبی، ای غريبی، ای غريبی غمش هر ديده را خونبار می‌کرد اگر ياد از در و ديوار می‌کرد براى خاطر زخم دلش بود که با نان و نمک افطار می‌کرد اسير رنج و غربت بود يک عمر دلش لبريز حسرت بود يک عمر على حاجت‌روا شد امشب ای تيغ که بی‌تاب شهادت بود يک عمر دل عالم از اندوهت لبالب نگاهی کن به بی‌تابی زينب تمام شهر دلتنگ است مولا! بخوان "مولای يا مولای" امشب ✍ 🌹 ☘عضویت‌درکانال رسمی محمد‌قدرتی🍀 👇 https://eitaa.com/mohammad_ghodratii