روان درمانگرم که خدا نیامرزتش در جواب سوال های مستاصلانه من راجع به خواستگارم که دیوونه ام کرده بود و یه روانی به تمام معنا بود می گفت قبولش کن حتما بهش بله بگو بهش گفتم جلساتمونو ضبط می کنم سر اینکه پوشش ظاهرم با پوشش فجیع ظاهرش فرق داشت یهو مکالمه وحشتناکی بینمون رخ داد و فکر کرد من مامور اطلاعاتی چیزی هستم و تهدیدم کرد با خشونت که نکنه جلساتمونو ضبط کردی که جوابم نه بود اما بقدری شوک شدم اونم وسط درمانی که چهااااار سال آزگار کشش داده بود و یک راهنمایی نمی کرد منو تا منو آنقدر نچاپه هر ماه منی که نمی دونستم رواندرمانگری یعنی چی و ایشون عین یک کیس پول‌ساز و کودن باهام رفتار می کرد و نمی دونستم تا هم ازش انتقاد کردم منکر همه چیز شد و گفت بیا ادامه بده جلساتتو