خودم هم خیلی سال قبل یه مشکل خودشناسی داشتم که حالم رو شدیدا بد کرده بود. یعنی دیگه به طپش قلب و اینا رسیده بود می دونستم که مشکلم با ازدواج حل میشه ولی با هر مشاوری که صحبت میکردم ابدا هیچ درکی از مشکلم نداشت. یا میگن افسردگی گرفتی و باید دارو مصرف کنی، یا میگفتن نباید اینقد به این قضیه وابسته باشی اومدیم و خدا خواست امتحانت کنه و تو تا آخر عمر مجرد موندی😐
و تقریبا تمام مشاورهایی که باهاشون مشورت می کردم همینو میگفتن.
همین باعث میشد اضطراب من فوق العاده بیشتر بشه و یه نفرتی تو وجودم نسبت به خدا شکل بگیره.
اگه به حرفشون گوش میکردم و دارو مصرف می کردم اون نفرت از خدا عمیق میشد و من این آدمی که الان بودم دیگه نبودم...