سلام به شدتتتتت زیاد بود به طوری که اصلا اون چیزی نبود که باب دل من باشه توی عکسهایی که دیدم قبل از اینکه حضوری ملاقاتشون کنم ولیییی اولین جلسه ی آشنایی که اومدن برای تولد امام رضا همین امسال بود و من به حدی استرس داشتم که پاهام قفل کرده بود نمی‌تونستم راه برم حتی وقتی وارد اتاق پذیراییمون شدم مامانش اینا رو که دیدم رفتم سمت اونا سلام و احوال پرسی و وقتی رومو برگردونم سمت آقا پسر علاوه بر پاهام زبونمم قفل کرد😂😂😂 چون چیزی که تو عکسا بود به کل متفاوت تر از چیز واقعی نشون میداد 😁😐 حتی الآنم که باهم در ارتباطیم قیافشون یک بار با ریش یک بار با ته ریش باهم متفاوته!!!!😂 انگار که یک نفر در قالب چند نفر هست و من هر سری با یکیشون روبرو میشم!😳😂