ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو
ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو
نیزه و شمشیر و سنان کفن پیکر عریان تو
سوز بده بر سخنم به دل سوخته ی خواهرت
تا که بگویم سخن از تن صد چاک علی اکبرت
ناله زنم یاد کنم ز لب خشک علی اصغر تو
آقا گوهر اشکم شده ایثار تو
گریه کنم یاد علمدار تو
ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو
نیزه و شمشیر و سنان کفن پیکر عریان تو
بر سر نی جلوه کنان سر همچون مه تابان تو
من را مران از درت به پهلوی شکسته ی مادرت شعله ی دل جای نوا همه شب سر کشد از نای من ناله برایت همه وقت به سما از همه اعضای من کز که جدا شد ز بدن لب عطشان سر مولای من